جلسه چهل و یکم-آیه۳۰ _ مفردات

دانلود-جلسه چهل و یکم-PDF

جلسه چهل و یکم
آیه۳۰ _ مفردات
۱۱/۱۲/۱۳۹۷

  مفردات آیه۳۰
در مورد آیه ۳۰ پیرامون معنای کلی آیه و تناسب آیه با آیات قبل و بعد نکاتی را عرض کردیم. مطلب دیگری که طبق روال معهود در تفسیر آیات باید بیان کنیم درباره مفردات آیه است. البته آن آیاتی که احتیاج به توضیح مفرداتش باشد ما این کار را انجام میدهیم هر چند مفردات بعضی از آیات نیاز به توضیح ندارد.
آیه این بود « وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأرْضِ خَلِیفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لا تَعْلَمُونَ»؛ 
 
۱. إذ
اولین واژهای که در این آیه می‎بایست درباره آن سخن گفته شود، کلمه «إذ» هست. در مورد «إذ» از دو جهت می‎توانیم بحث کنیم:
 
جهت اول: زیادت یا اصالت إذ
جهت اول اینکه آیا «إذ» در اینجا یک کلمه زائده است یا اصیل؛ در این رابطه اختلاف است. مشهور بین مفسرین شیعه و سنی این است که «إذ» زائده نیست. اما طبری در تفسیر خود هر چند نام شخص خاصی را نمی‎برد ولی می‎گوید یکی از اهالی بصره که گفته شده با لغت عرب آشنا است، گمان کرده که إذ قال ربُّک به معنای قال ربُّک است. بر طبق این بیان «إذ» حرف زائد و بی معنا است. بعد وی نقل می‎کند که آن شخص استناد کرده به یک شعر و البته اشکالی هم کرده است. 
قرطبی هم این قول را ذکر کرده که «إذ» زائده است و البته مورد اشکال قرار داده و گفته این سخن اشتباه است. وی می‌گوید: مَعمرإبن المثنی ابو عبیده به زیادت کلمه «إذ» قائل شده است و در ادامه بعضی از کسانی که به این قول اشکال کرده اند را نام می‎برد. 
به هر حال به غیر از این چند نفر نا آشنا که در برخی از کتب تفسیری از آن‎ها یاد شده، مشهور مفسرین شیعه و سنی قائل به زیادت «إذ» هستند. تفسیر طبری، تفسیر شیخ طوسی و از متأخّرین هم جمع بسیاری این سخن را ذکر و رد کرده‌اند.
به نظر می‌رسد که حق با مشهور است و همانطور که مشهور یا تقریبا اکثریت قریب به اتفاق مفسرین شیعه و سنی گفته‌اند، چه در بین متقدمین و چه در بین متأخرین، «إذ» زائد نیست. از لا‌به‌لای کلمات منکرین زیادت «إذ» ادله‌ای نیز قابل استفاده است که شاید مهمترین آن‎ها این است که اساسا وجود یک کلمه زائده در قرآن قابل قبول نیست؛ چون در قرآن به اعتقاد ما هیچ کلمه بی معنا وجود ندارد. حتی برخی گفته اند که اصلا «إذ» زائده ندارد، چون «إذ» اسم و ظرف زمان است و حق این است که «إذ» واژه ای است دارای معنا و ظرف زمان است و به معنای «زمانی که» و «وقتی که» میب‌اشد. پس زیادت «إذ» منتفی است و در نتیجه بی معنا بودن آنهم قابل قبول نیست.
جهت دوم: متعلق إذ
جهت دوم درباره «إذ» این است که «إذ» در جمله و در این آیه چه جایگاهی دارد و متعلق به کدام فعل است. به عبارت دیگر در جهت ثانیه بحث از متعلق «إذ» است.
 
اقوال
چهار قول در این رابطه وجود دارد:
۱. یک قول این است که در متعلق «إذ» دو احتمال وجود دارد و هیچکدام بر دیگری ترجیح ندارد. 
احتمال اول: متعلق به فعل مقدر «أُذکر» باشد. یعنی کأنّ تقدیر آیه این است و اذکُر إذ قال ربّک للملائکۀ… و معنایش این می‎شود، به یاد بیاور زمانی را که پروردگار تو اینچنین گفت به ملائکه.
احتمال دوم: متعلق به «قالوا» باشد که بعدا می‏آید، یعنی کأنّ معنای آیه این است: زمانی که پروردگارت به فرشتگان چنین گفت، آن‎ها اینچنین گفتند. پس در واقع «إذ» بر می‌گردد به قالوا.
این قول را زمخشری در کشّاف و طبرسی در جوامع الجامع ذکر کرده‌اند.
۲. قول دوم، قول فخر رازی است؛ فخر رازی از بین دو احتمال گفته شده، احتمال اول را ترجیح داده و معتقد است که «إذ» متعلق به فعل محذوف «أُذکر» است. وی دلیل اضمار أُذکر و تعلق «إذ» به این فعل را دو مطلب قرار داده است.
دلیل اول: این در ادبیات عرب متعارف است که در چنین مواردی فعل در تقدیر گرفته شود و متعلق «إذ» محذوف شود. 
دلیل دوم: نظیر این در بسیاری از مواضع قرآن کریم آمده است مانند«و اذکُر عبدَنا داوود» ، و «و اضرب لهم مثلاً اصحاب القَریۀ إذ جائَه المرسلون» و «إذ أرسلنا عیلهم اثنین» . در این موارد «إذ» متعلق به فعلی است که حذف شده است و آنهم «أُذکُر» است. فخر رازی سپس می‎گوید که به طور کلی این قاعده که «القرآن جاء کالکلمۀ الواحدۀ»، خیلی می‎تواند به ما کمک کند؛ چون اگر ما چنین گفتیم، می‎توانیم به بسیاری از آیات، واژه ها و جملات تمسک کنیم برای فهم آیات و کلمات دیگر و حتی ممکن است که از کلمات یک جمله بتوانیم برای تفسیر کلمه دیگر استفاده کنیم. اینکه همه قرآن مانند یک کلمه واحده است، یعنی همگی یک واحد به هم پیوسته‌اند. بر این اساس ما می‎توانیم در اینجا و به استناد اینکه در بسیای از آیات «إذ» متعلق شده به «أُذکر»، نتیجه بگیریم که در اینجا هم «إذ» متعلق به «أُذکر» است که محذوف می‌باشد. در برخی از آیات «أُذکر» به صراحت آمده و در برخی دیگر هم «أُذکر» محذوف است. ولی به هر حال تعلق اذ به «أُذکر» در بسیاری از مواضع قرآن مشاهده می‎شود. 
۳. قول سوم این است که «إذ» متعلق به «قالوا» است یعنی احتمال دوم ترجیح داده شده است؛ آلوسی این قول را ذکر کرده. 
۴. قول چهارم که بلاغی نقل می‎کند این است که «إذ» متعلق به یک فعل محذوفی است که سیاق کلام بر آن دلالت دارد مانند «جَرَت»، و کأنّ اینگونه است و «إذ» قال ربّک للملائکۀ جَرَت، و معنایش این می‎شود، زمانی که پروردگار تو به فرشتگان گفت که من در زمین خلیفه ای قرار می‌دهم، قضایایی بین خدا و ملائکۀ جاری شد و اتفاق افتاد و بعد شروع می‎کند به نقل ما وَقَع. 
بلاغی ضمن اینکه این قول را اختیار می‎کند، این احتمال را که «إذ» متعلق به أذکر باشد، ردّ می‎کند و می‎گوید که اگر قرار باشد متعلق «إذ» فعل محذوف »أُذکر» باشد، لازمه‌اش این است  که رسول خدا مأمور شده باشد به یاد آوری خصوص همین جمله ای که خدا به ملائکه فرمود مبنی بر اینکه إنّی جاعلٌ فی الأرض خلیفۀ. آنوقت جملات بعدی دیگر با این ربطی نخواهند داشت. اگر «إذ» در صدر این آیه متعلق به «أُذکر» محذوف باشد، دیگر بعد از «قالوا» ارتباطی با جمله‌های قبلی ندارد و در این صورت باید بر سر قالوا «فاء» می‎آمد و این طور می‎شد «و إذ قال ربّک للملائکۀ إنّی جاعلٌ فی الأرض خلیفۀ، فقالوا و اذکُر إذ قال ربّک للملائکۀ».  این اشکالی است که نسبت به این مورد ذکر کرده‌اند.
به هر حال چهار قول بین مفسرین در مورد متعلق «إذ» وجود دارد، اما اینکه حق در مطلب چیست را بعداً عرض می‎کنم.