جلسه سی و پنجم-قلمرو تقیه_ جهت چهارم: بررسی اعتبار و خوف ضرردر انواع تقیه

دانلود-جلسه سی و پنجم-PDF

جلسه سی و پنجم
قلمرو تقیه_ جهت چهارم: بررسی اعتبار و خوف ضرردر انواع تقیه
۳۰/۱۱/۱۳۹۷

  خلاصه جلسه گذشته 
تا اینجا بحث در قلمرو تقیه بود که پیرامون سه جهت از جهاتی که به مسئله قلمرو تقیه مربوط می‎شود پرداختیم.
 
جهت چهارم: بررسی اعتبار خوف ضرر در انواع تقیه
جهت چهارم درباره کیفیت مدخلیت ضرر یا به تعبیر دیگر خوف ضرر در مشروعیت تقیه است.
بر اساس آنچه که تابحال گفتیم و بر طبق ادله ای که بر مشروعیت تقیه اقامه شد و نیز مطالبی که درباره اقسام تقیه گفتیم، می‎توانیم حداقل در دو بخش مهم‌تر این موضوع را مورد ارزیابی قرار دهیم.
یکی در حوزه تقیه مداراتی است، دوم در تقیه خوفی و اکراهی که ملحق به آن است و نیز در مورد تقیه کتمانی می‌باشد که البته در این مورد شک است.
 
الف) تقیه مداراتی
در مورد تقیه مداراتی که گفته شد اساس این تقیه در مقابل عامه است و این روشن است. در این قسم از تقیه خوف ضرر یا احتمال ضرر، مطرح نیست چون اصلا ماهیت تقیه مداراتی این است؛ تقیه مداراتی، تقیه‌ای است که برای جلب مودت و محبت و تحبیب قلوب عامه صورت می‌گیرد. منتهی نکته‌ای که در این رابطه باید مورد توجه واقع شود، این است که تقیه مداراتی در فعل حرام و ترک واجب، شاید موضوعیت نداشته باشد. گاهی ممکن است کسی بگوید که من برای تحبیب قلوب با عامه همراهی می‎کنم در ارتکاب یک حرام و یا ترک یک واجب؛ به نظر می‌رسد اینجا تقیه مداراتی وجهی ندارد. یعنی اینکه کسی برای تحبیب قلوب و مودت آن‎ها مرتکب یک فعل حرام شود یا واجبی را ترک کند، این مشروعیتش از ادله استفاده نمی‎شود. إن‌شاءالله ذکر خواهیم کرد که در ادله تقیه شاید به وضوح این مطلب قابل استفاده باشد.
سوال:
استاد: خیر، ترک جزء یا شرط یا ارتکاب مانع، بحث دیگری است. این را قبلا گفتیم که در تقیه برای موافقت گاهی ملازم است با اتیان به یک مانع و یا ترک یک جزء یا شرط، این غیر از این است که واجبی رأساً ترک شود و یا حرامی رأساً اتیان شود.
سوال:
استاد: مسئله اهم و مهم حسابش جداست و به مسئله عامه کاری ندارد. مثلا کسی دارد کشته می‎شود، همانطور که ما آنجا به مقتضای قواعد باب تزاحم و حکم عقل در تقدیم اهم بر مهم عمل می‎کنیم، در جاهای دیگر هم همینطور خواهد بود.
به هر حال اینکه کسی برای ترک تقیه ضرری متوجه او نیست و ضرری متوجه غیر هم نیست از جمله إخوان مسلمین و طایفه شیعه، آیا چنین کسی می‎تواند برای جلب مودت و محبت آن‎ها، در این امور آن‎ها را همراهی کند یا خیر؟ خیر قطعاً چنین نیست. ادله ای که در این رابطه وارد شده، نوعا درباره چند چیز است و این‎ها نوعاً غیر از ترک واجب و فعل حرام است. یکی مسئله صلاۀ است، حضور در مساجد این‎ها، عیادت مرضی و تشییع جنائز این‎ها است. این‎ها همگی از عبادات‌اند یا از واجبات و یا مستحبات منتهی متفاوت با کیفیت این‎ها است. اما این امور منجر به ترک واجب یا فعل حرام نیست. مثلا فرض کنید که ما قائل شویم به جواز شرب فقاع، کما ذهب إلیه بعضهم، در اینجا نمی‎تواند برای جلب مودت مبادرت به این کار کند و ما حتی گفتیم در صورت خوف ضرر اگر راه چاره وجود دارد، باید آن را انجام دهد.
اما در مورد این امور که ادله تقیه مداراتی هم معطوف به این موارد است. در هیچ یک از این ادله نمی‎بینید که مجوز تقیه مداراتاً بدهند آن هم برای ارتکاب حرام یا ترک واجب.
پس ادله‌ای که در این رابطه وجود دارد و مستند تقیه مدارتی است، در این‎ها اصلا مسئله ضرر مطرح نیست.
سوال:
استاد: در برخی موارد واجب و در برخی هم مستحب است و بستگی به شرایط دارد.
سوال:
استاد: « الصلاة معهم في الصف الأول كالصلاة خلف رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله»  باز در ابواب صلاۀ جماعت روایاتی وارد شده است که نماز با عامه از حیث اثر و ثواب مثل نماز پشت سر کسی است که به او اقتدا می‎کنند « يُحْسَبُ لَكَ إِذَا دَخَلْتَ مَعَهُمْ وَ إِنْ كُنْتَ لاَ تَقْتَدِي بِهِمْ حُسِبَ لَكَ مِثْلُ مَا يُحْسَبُ لَكَ إِذَا كُنْتَ مَعَ مَنْ تَقْتَدِي بِهِ ». 
سوال:
استاد: خیر، می‎خواهد بگوید که این‎ها ثواب دارد. در هیچ یک از این‎ها مسئله خوف ضرر بیان نشده است و تمام روایاتی که ترغیب کرده است به نماز با آن‎ها خواندن و شرکت در جماعات و حضور در تشییع جنایز و… در هیچ کدام این قید نیامده است و ما به چه مناسبت بگوییم تقیه مداراتی…..
سوال:
استاد: می‌گوید« وَ إِنْ كُنْتَ »، نه اینکه نماز نخوان،….
 در برخی از روایات هم به حکمت تشریع این تقیه اشاره شده است مانند صحیحۀ هشام کندی. « قال : سمعت أبا عبدالله (ع) یقول : إیّاکم أن تعملوا عملاً نعیّر به ، فإنّ ولد السوء یعیر والده بعمله کونوا لمن انقطعتم إلیه زیناً ، و لا تکونوا علیه شیناً ، صلّوا فی عشائرهم ، وعودوا مرضاهم واشهدوا جنائزهم ، ولایسبقونکم إلی شئ من الخیر فأنتم أولی به منهم ، والله ما عبدالله بشئ أحبّ إلیه من الخباء ، قلت : وما الخباء؟ قال التقیّة ». 
در هیچ یک از این‎ روایات قید خوف ضرر نیامده است. این روایت که می‎گوید به گونه‌ای رفتار کنید که زینت ما باشید، در واقع به حکمت مدارا با عامه اشاره می‎کند. در روایت زید شحام که این را هم قبلا خواندیم  و صحیحۀ عبدالله ابن سنان هم همین مضمون وارد شده است. 
در روایات بسیاری نیز ترغیب به حضور در جماعات آن‎ها شده و این یعنی یک مخالطت طبیعی که معمولاً بین مردمی که در یک جا زندگی می‎کنند، باید باشد. این ترغیب و این که این از أحبّ عبادات است و ثوابش مانند ثواب نماز در صف اول با رسول خدا قرار داده شده، همه نشان می‌دهد که غرض شارع از ترغیب یا به این خاطر بوده که مسلمین در مقابل کفار اتحاد داشته باشند و نباید در برابر آن‎ها ذلیل شوند و واقعا هم اگر امر دائر شود بین سیطره کفار بر مسلمین و تعامل با فرق دیگر از مسلمین این کار رجحان دارد. البته بعضی هم هستند که مخالفت می‎کنند و می‎گویند سیطره کفار رجحان دارد.
سوال:
استاد: کبریاتش واضح است ولی آن‎ها می‎گویند آنچه که ما دیدیم، این بوده که باعث ضعف ما شده است و برای اینکه این مجموعه تقویت شود، ما سیطره کفار را ترجیح می‌دهیم.
کسی که در متن عالم اسلام تعامل با افراد مختلف داشته باشد، می‎فهمد که استراتژی وحدت چه حکمتی دارد و شما شک نکنید آنچه که کفار در پیوند با ما تعقیب می‎کنند این است که این پیوند را مقدمه‌ای قرار می‌دهند برای تضعیف یک فرقه و بعد فرقه‌های دیگر و کسانی که کفار را ترجیح می‌دهند به نظر بنده دچار کمبود در حوزه اندیشه هستند و یا شناختی نسبت به دنیای امروز ندارد.
پس ادله تقیه مداراتی هیچ یک مقید به خوف ضرر نیست و لذا خوف ضرر در تقیه مداراتی معتبر نیست و این تارةً بخاطر مسئله وحدت است و اخری (بدون در نظر گرفتن آن مصالحی که در وحدت است)، به این جهت است که بالاخره جمعیت شیعه یک جمعیت اقلیتی است که اگر به نحوی رفتار کند که تمام فرق را علیه خودش متحد کند، نتیجه‌اش انهدام شیعه می‎شود و این امر بسیار واضح است. این مطلبی است که امام هم به آن اشاره کرده است. 
سوال:
استاد: در این صورت باید مسائل نوعی را دید که اتحاد این‎ها مجموعاً به نفع اسلام هست یا خیر و یا اگر این اتحاد نباشد، بالاخره جبهه مسلمین را در برابر کفار ضعیف می‎کند ولو اینکه تشیع در اکثریت باشد. اگر تفرُّق و عدم وحدت منجر به سوء استفاده اجانب شود و باعث تقویت آن‎ها شود، باز هم باید این اتحاد باشد و این یک امر عقلایی و دینی است.
سوال:
استاد: به نظر بنده آنچه که آنجا مهم است، کانون‌های قدرت و کانون‌های فتنه است. انبیاء و ائمه و بعدش هم فقها بیشتر به این جهت توجه داشتند. اگر هم مردم عادی و آن‎هایی که در آن مجرا نیستند، حتی اگر این‎ها را هم بخواهیم هدایت کنیم، راه و روشش این نیست که با مقدّسات و عقائد آن‎ها مقابله کنیم. این نتیجه عکس دارد و بیشتر به ضعف و زوال مذهب اهل بیت کمک می‎کند.
به هر حال در مورد عدم مدخلیت خوف ضرر در تقیه مداراتی علی الظّاهر بحثی نیست و حتی اگر مسائل نوعیه اقتضاء کند نه تنها این تقیه رجحان دارد بلکه در مواردی واجب هم هست.
سوال:
استاد: ما به مقتضای ادله این حرف را می‌زنیم و حد مدارا با استفاده از ادله معلوم شده است.
 
ب) تقیه خوفی و اکراهی
مطلب بعد درباره تقیه خوفی و اکراهی است. که ملحق به خوفی می‌باشد. ادله مشروعیت تقیه دو دسته‌اند. دسته‌ای از ادله مطلق‌اند و ما به برخی از اطلاقات برای اثبات تقیه خوفی تمسک کردیم. و برخی از ادله به طور خاص منوط کرده‌اند مشروعیت تقیه را به خوف ضرر. حال باید دید که تقیه خوفی و اکراهی که منوط به احتمال ضرر شده اند، منظور از این ضرر چیست. در تقیه کتمانی هم به نوعی شاید بشود این مسئله را تعقیب کرد. 
در تقیه کتمانی در واقع مسئله این است که بعضی از اسرار مذهب اهل بیت باید مکتوم بماند. اساساً گاهی اذاعه را در مقابل تقیه قرار داده‌اند مانند روایتی که از امام صادق علیه السلام وارد شده است در تفسیر آیه « وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّيِّئَةُ »، قال (علیه السلام): الحسنۀ التقیه و الإسائۀُ الإذاعۀ.  
در این روایت و نظائر این روایت، شیعه مکلف شده است به اینکه کتمان کند بعضی از عقائد شیعه و برخی از معارف را. آنجا هم ما می‌بینیم که مسئله خوف ضرر مطرح شده است. بالاخره احتمال ضرر در این سه قسم دیگر تقیه مطرح است، تقیه خوفی، اکراهی و کتمانی. 
در این بخش باید دید که منظور از احتمال ضرر چیست. 
قدر متیقن از ادله، ضرر متوجه به خود شخص است و اعم از ضرر مالی، جانی و عرضی می‎باشد و البته ضرر باید معتنابه باشد که این را هم ما می‎گوییم ولی علی الظاهر این مقدار هم در ادله نیست بلکه اصل ضرر بیان شده است. 
در مرحله بعد آیا احتمال ضرر برای برادر دینی هم مجوز تقیه هست یا خیر؛ یعنی احتمال ضرر به برادران دینی، مجوز تقیه می‎شود یا خیر؟ علی الظاهر این هم ملحق می‎شود به ضرر متوجه به خود فاعل. اما اینکه چرا ضرر متوجه به دیگران هم ملحق می‎شود به ضرر متوجه به این شخص، در مورد ضرر مالی از راه یک دلیل و روایت می‌توان وارد شد و در مورد ضرر‌های عرضی از راه اولویت.
در برخی از روایات گفته شده است که قسم دروغ برای حفظ اموال مسلمین جایز است و اگر کسی برای حفظ اموال مسلمین بتواند قسم دروغ بخورد در برابر دیگران، به طریق اولی در حفظ عرض و جان او می‎تواند تقیه کند.
سوال:
استاد: خیر، موافقت می‎کند با دیگران برای اینکه ضرر عرضی یا جانی به یک برادر مؤمنش نخورد. این در تقیه کتمانی نیست بلکه در مورد ضرر خوفی و اکراهی می‎گوییم.
سوال:
استاد: اگر آن را بپذیریم، برای هر سه قسم می‌باشد و این دلیلی که می‎گوییم در واقع برای غیر تقیه مداراتی است.
به هر حال بحث در هر نوع تقیه‌ای است که به نوعی احتمال ضرر در آن مدخلیت دارد، ما داریم محدوده این ضرر را معلوم می‎کنیم که آن مواردی که تقیه در آن موراد مشروع است و منوط شده به احتمال ضرر، منظور از این ضرر چیست و اثبات می‎کنیم که چرا حدود ضرر این مقداری است که بیان می‎کنیم. 
پس در درجه اول ضرر متوجه به خود فاعل، قدر متیقن از ادله ای است که مشروعیت تقیه را منوط به ضرر کرده است. همه آن ادله‌ای که به نوعی مشروعیت تقیه را منوط به ضرر کرده است، قدر متیقنی دارد که این قدر متیقن ضرر مالی عرضی و جانی‌ است که به خود فاعل متوجه می‎شود؛ چون در هیچ یک این ضرر را مقید نکرده‌اند به خصوص ضرر جانی یا مالی و مطلقاً گفته‌اند ضرر و معلوم است که ضرر، یعنی ضرر متوجه به فاعل و اطلاقش اقتضاء می‎کند که همه انواع ضرر را در بر گیرد.
اما در مورد سایرین گفتیم که برخی از ادله مجوز حلف کاذب را برای حفظ اموال مسلمین داده‌اند. اگر ما این ادله را بپذیریم، قهراً به طریق اولی تقیه برای حفظ عرض و جان سایرین هم ثابت خواهد شد یعنی از مفهوم اولویت استفاده می‎کنیم . لذا تعدی می‎کنیم از مورد روایات که ضرر مالی برای برادران مؤمن است به ضررهای عرضی وجانی. 
این هم در مورد محدوده و معنای ضرری که احتمالش به عنوان یک عامل در مشروعیت تقیه دخالت دارد.
از آنچه که تا اینجا گفتیم معلوم می‎شود که ضرر فعلی و قطعی و یقینی ملاک نیست بلکه احتمال ضرر ملاک است البته احتمال عقلایی چه برای خود فاعل و چه برای دیگران مجوز ارتکاب تقیه است. این هم جهت چهارم بود.
 
بحث جلسه آینده
دو جهت دیگر از این بحث مانده است که جلسه بعد بررسی خواهیم کرد.