جلسه چهل و چهارم-قول مشهور- دلیل سوم(روایات)


دانلود-جلسه چهل و چهارم-PDF

قول مشهور- دلیل سوم(روایات)جلسه چهل و چهارم
قول مشهور- دلیل سوم(روایات)
۰۴/۱۰/۱۳۹۰

دلیل سوم:(روایات)

دلیل سوم بر عمومیت احکام شرعیه و گستردگی شریعت به گونه­ای که هیچ فعلی از افعال انسان خالی از حکم نباشد روایات است، به روایات متعددی برای این منظور استدلال شده که عمده این روایات در دو باب الرد إلی الکتاب و السّنة از کتاب فضل العلم و باب ذکر الصحیفة و الجفر و الجامعة و مصحف فاطمه(س) از کتاب الحجة از کتاب کافی وارد شده است. روایات، متعدد و کثیر است لکن ما برای اینکه استفاده بهتری از روایات ببریم آن­ها را به طوائفی تقسیم کرده­ایم که اگر بخواهیم اجمالاً طوائف این روایات را ذکر کنیم می­توانیم بگوییم این روایات بر چهار طائفه هستند:

طائفه اول: روایاتی که بر وجود همه چیز از حلال و حرام و ما یحتاج مردم و غیر آن، در کتاب و سنت، دلالت دارد.

طائفه دوم: روایاتی که فقط بر وجود حلال و حرام در کتاب و سنت دلالت می­کند.

طائفه سوم: روایاتی که دلالت می­کند بر اینکه آنچه که مورد نیاز مردم است توسط خداوند متعال بیان شده است، ما یحتاج الناس الیه اعم از حلال و حرام است، بخشی از آن­ها حلال و حرام الهی هستند و بخش دیگر ربطی به حلال و حرام ندارد.

طائفه چهارم: روایاتی که دلالت می­کند بر اینکه غیر حلال و حرام در مصحف فاطمه ذکر شده یا اموری را ذکر کرده که آن امور از جنس حلال و حرام نیستند نه اینکه حلال و حرام را نفی کرده باشد. پس این طائفه از روایات دال بر این است که در مصحف فاطمه(س) همه چیز غیر از حلال و حرام ذکر شده است.

طائفه اول:

روایت اول: علی بن ابراهیم عن محمد بن عیسی عن یونس عن حمّاد عن ابی عبد الله(ع) قال: سمعتُهُ یقول:«ما مِن شیءٍ إلا و فیه کتابٌ أو سنّةٌ» [۱] ، این روایت به نحو عام بیان می­کند که هیچ چیزی نیست مگر اینکه درباره آن از کتاب یا سنت مطلبی بیان شده است.

روایت دوم: از جمله روایاتی که در این طائفه قرار می­گیرد بیانی است از علی(ع) که در ذیل آن در مورد قرآن می­فرمایند:«إنّ فیه علم ما مضی و علم ما یأتی إلی یوم القیامة و حُکمَ ما بینکم و بیانَ ما أصبحتم فیه تختلفون فلو سئلتمونی عنه لعلّمتُکم» [۲] در قرآن علم گذشته و علم آینده تا روز قیامت وجود دارد و همچنین حکم بین شما- اعم از خصومات و نزاعاتی که بین شما اتفاق می­افتد و احکامی که به آن­ها نیاز دارید- و بیان، نسبت به هر چیزی که در آن اختلاف پیدا کنید وجود دارد بعد حضرت می­فرمایند: اگر سؤال کنید من آن­ها را به شما خواهم گفت.

روایت سوم: عن سماعة عن أبی الحسن موسی(ع) قال:«قلت له أکلّ شیءٍ فیه کتابُ الله و سنة نبیهِ أو تقولون فیه؟ قال(ع): بل کلّ شیءٍ فی کتاب الله و سنة نبیه» [۳] سماعه می­گوید از امام کاظم(ع) سؤال کردم آیا همه چیز در کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) وجود دارد یا شما هم درباره آن چیزی می­­گویید؟ امام(ع) فرمودند: همه چیز در کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) وجود دارد، این روایت هم به نحو عموم بر وجود همه چیز از علم ما کان و ما یکون و از جمله حلال و حرام در کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) دلالت می­کند.

روایت چهارم: روایت مفصلی است از ابی بصیر از امام صادق(ع)، ابی بصیر می­گوید من وارد شدم بر امام صادق(ع) و به حضرت عرض کردم:«جُعِلتُ فداک إنّی أسئلُکَ عن مسئلةٍ ههنا احدٌ یسمعُ کلامی؟…یا أبا محمد سل عمّا بدا لک قال: قلت: جعلتُ فداک إنّ شیعتَک یتحدّثون أنّ رسول الله(ص) علّم علیاً(ع) ألف باب من العلم… قال(ع): یا أبا محمد و إنّ عندنا الجامعة و ما یدریِهم ما الجامعة قال: قلتُ جعلتُ فداک و ما الجامعة؟ قال(ع): صحیفةٌ طولها سبعون ذراعاً بذارع رسول الله(ص) فیها کلّ حلالٍ و حرامٍ و کلّ شیءٍ یحتاج النّاس إلیه حتی الأرش فی الخدش و ضرب بیده إلیَّ…» [۴] جانم فدای شما من می­خواهم از شما مسئله­ای را سؤال کنم، اینجا کسی هست که صدای من را بشنود؟- معلوم می­شود که در شرائطی بوده که نمی­توانسته­اند عقاید شیعه را رسماً و به طور آشکار سؤال کنند- حضرت بلند می­شوند و مانعی را بین آن اتاق و اتاق دیگر قرار می­دهند تا مانع از بیرون رفتن صدا شود بعد به ابی بصیر می­فرمایند: سؤال کن، ابو بصیر اینگونه سؤال می­کند که شیعیان شما می­گویند: رسول خدا(ص) به علی هزار باب علم را آموخت، حضرت فرمودند: بله همین طور است تا به اینجا می­رسد که امام(ع) به ابو بصیر می­فرمایند: نزد ما جامعه وجود دارد و اینها نمی­دانند جامعه چیست، ابو بصیر می­گوید: عرض کردم جانم فدای شما باد جامعه چیست؟ حضرت فرمودند: جامعه صحیفه­ای است که طول آن هفتاد ذراع به ذراع پیامبر(ص) است و در آن همه حلال­ها و حرام­ها و همه چیزهایی که مردم به آن­ها احتیاج دارند وجود دارد حتی جبران خسارت یک ضربه کوچک بعد امام(ع) به ابو بصیر می­فرمایند: به من اجازه می­دهی و با دستشان ضربه­ای آهسته به دست ابو بصیر می­زنند یا دست او را می­فشارند و می­فرمایند: حتی جبران خسارتی که در اثر این ضربه آهسته پدید می­آید در کتاب جامعه ذکر شده است؛ یعنی جزئی­ترین امور هم در این کتاب آمده است.

روایت پنجم: عدّةٌ مِن أصحابنا عن احمد بن محمد عن علی بن الحکم عن الحسین بن أبی العلاء قال: سمتُ أبا عبد الله(ع) یقول:«إنّ عندی الجفر الأبیض قال: قلت: فأیّ شیءٍ فیه قال(ع): زبورُ داوود و توراتُ موسی و انجیلُ عیسی و صحفُ ابراهیم والحلال و الحرام و مصحفُ فاطمه ما أزعم أنّ فیه قرآناً و فیه ما یحتاج الناس إلینا و لا نحتاج إلی احد حتی فیه الجلدةِ و نصفُ الجلدة و ربعُ الجلدة و أرشُ الخدش» [۵] ، حضرت می­فرمایند: همه آنچه که کتب آسمانی گذشته داشته­اند و مصحف فاطمه(س) و حلال و حرام و آنچه که مردم به آن نیاز دارند در این کتاب وجود دارد.

پس ملاحظه می­کنید که بعضی از روایات وارده در این دو باب که عرض شد دلالت می­کند بر اینکه در کتاب و سنت همه چیز از ما یحتاج مردم و حلال و حرام و علم ما کان و ما یکون یعنی علم تکوین و تشریع در کتاب و سنت وجود دارد.

طائفه دوم:

روایتی است از صیرفی از امام صادق(ع)؛ قال: سمعتُ أبا عبدالله(ع) یقول:«عندنا ما لا نحتاج معه إلی الناس و إنّ النّاس لیحتاجون إلینا و إنّ عندنا کتاباً املاءُ رسول الله و خَطُّ علیٍ صحیفةً فیها کلّ حلالٍ و حرامٍ لتأتونا بالامر فنعرف إذا أخذتم به و نعرف إذا ترکتموه» [۶] ما چیزی داریم که با وجود آن به مردم احتیاج نداریم ولی مردم به ما احتیاج دارند. در این روایت آنچه که ذکر شده این است که در این مصحف حلال­ها و حرام­ها ذکر شده و اگر در صدر روایت گفته شده ما کتابی داریم که مردم به واسطه آن به ما احتیاج دارند و ما به مردم احتیاج نداریم لزوماً به این معنا نیست که هر چه که مورد نیاز مردم است در آن کتاب آمده است بلکه منظور این است که فقط حلال و حرام در این مصحف آمده است و فقط ما هستیم که حلال و حرام الهی را می­دانیم.

طائفه سوم:

روایت اول: علی بن ابراهیم عن محمد بن عیسی عن حسین بن المُنذر عن عمر بن قیس عن أبی جعفر(ع) قال:«سمعتُهُ یقول: إنّ الله تبارک و تعالی لم یَدَع شیئاً حتی یحتاج إلیه الاُمّة إلا انزله فی کتابه و بَیَّنه لرسوله(ص) و جعل لکلّ شیءٍ حدّاً و جعل علیه دلیلاً یدلّ علیه لکن و جعل علی مَن تَعدّی ذلک الحد حدّاً» [۷] امام باقر(ع) می­فرمایند: خداوند تبارک و تعالی هیچ چیزی را که امت به آن نیاز داشته­اند رها نکرده مگر اینکه آن شیء مورد نیاز را در کتابش نازل کرده یا رسولش آن را بیان کرده است بعد در ادامه می­فرمایند: خداوند تبارک و تعالی برای هر چیزی حدی گذاشته و بر آن حد هم یک دلیل و راهنما قرار داده که بر آن حد دلالت کند و برای کسی هم که از این حد تعدی کند حدی گذاشته است.

روایت دوم: امام صادق(ع) می­فرمایند:«إنّ الله تبارک و تعالی أنزل فی القرآن تبیانَ کلَّ شیءٍ حتی والله ما ترک الله شیئاً یحتاج إلیه العباد حتی لا یستطیع عبدٌ یقول لو کان هذا اُنزل فی هذا القرآن و قد أنزله الله فیه» [۸] امام صادق(ع) می­فرمایند: خداوند متعال در قرآن تبیان همه چیز را نازل کرده و به خدا قسم خداوند هیچ چیزی از اموری که مردم به آن نیاز دارند را فروگذار نکرده حتی چیزی نیست که بنده بگوید ای کاش در قرآن بود و آن چیز در قرآن نیامده باشد یعنی مواردی هم که محتمل است کسی بگوید ای کاش در قرآن بود خداوند در قرآن ذکر کرده است.

روایت سوم: عن عبدالله بن سنان عن ابی الجارود قال: قال ابو جعفر(ع):«إذا حدَّثتکم بشیءٍ فسئلونی مِن کتاب الله ثم قال فی بعد حدیثه إنّ رسول الله(ص) نهی عن القیل و القال و فساد المال و کثرة السّؤال فقیل یابن رسول الله(ص) أین هذا من کتاب الله؟…» [۹] اگر چیزی برای شما پیش آمد در مورد آن چیز از کتاب خدا از من سؤال کنید بعد فرمودند: پیامبر(ص) از قیل و قال و فساد مال و کثرت سؤال نهی فرموده­اند بعد راوی گفت: این قیل و قال و فساد مال و کثرت سؤال چه ربطی به قرآن دارد و کجای قرآن آمده است؟ حضرت به سه آیه از قرآن اشاره می­کنند که به نهی از قیل و قال و فساد مال و کثرت سؤال اشاره دارند.

روایت چهارم: قال ابو عبدالله(ع):«ما مِن امرً یختلفُ فیه إثنان إلا و له اصلٌ فی کتاب الله عزّ و جلّ و لکن لا تبلُغه عقولُ الرّجال» [۱۰] : هیچ امری نیست که دو نفر در آن اختلاف کنند مگر اینکه در کتاب خدا اصلی درباره آن وجود دارد. در این روایت و روایت قبلی سخن از سنت نیست بلکه می­گوید همه چیز در کتاب خدا وجود دارد. گفته نشود که این روایت باید در طائفه اول ذکر می­شد چون یختلف فیه اثنان به نوعی مربوط به نیازهای مردم است.

طائفه چهارم:

روایت اول: از امام صادق(ع) در مورد زنادقه و ظهورشان سؤالی پرسیده می­شود بعد راوی سؤال می­کند:«و ما مصحفُ فاطمه(س)؟… دَخلَ علی فاطمةَ(س) مِن وفاتِه مِن الحُزن ما لا یعلمه إلا الله عزّ و جلّ…ثمّ قال أما إنّه لیس فیه شیئٌ من الحلال و الحرام و لکن فیه علمُ ما یکون» [۱۱] ؛ راوی از امام صادق(ع) سؤال می­کند مصحف فاطمه(س) چیست؟ حضرت می­فرمایند: بعد از آنکه پیامبر اکرم(ص) رحلت کردند حزن شدیدی بر فاطمه(س) عارض شد که آن قدر این حزن شدید بود که هیچ کس جز خداوند تبارک و تعالی از شدت حزن او آگاه نبود بعد می­فرمایند: خداوند مَلکی را به سوی فاطمه(س) فرستاد تا او را تسکین دهد و در آن مدتی که ملک خدمت فاطمه(س) رفت و آمد داشت سخنانی را به فاطمه زهرا(س) می­گفت که امیرالمؤمنین آن سخنان را می­نوشت سپس حضرت فرمودند: در این مصحف چیزی از حلال و حرام نیست اما علم کائنات در این کتاب وجود دارد.

بحث جلسه آینده: دو روایت دیگر از روایات طائفه چهارم باقی مانده است که انشاء الله آن دو را در جلسه آینده ذکر خواهیم کرد.

«والحمد لله رب العالمین»



[۱] . اصول کافی، ج۱، ص۵۹، کتاب فضل العلم، باب الرّد إلی الکتاب و السّنّة، ح۴.

[۲] . همان، ص۶۱، ح۷.

[۳] . همان، ص۶۲، ح۱۰.

[۴] . اصول کافی، ج۱، ص۲۳۸، کتاب الحجة، باب ذکر الصحیفة و الجفر و الجامعة و مصحف فاطمه(س)، ح۱.

[۵] . همان، ح۳.

[۶] . همان، ح۶.

[۷] . اصول کافی، ج۱، ص۵۹، کتاب فضل العلم، باب الرد إلی الکتاب و السّنة، ح۲.

[۸] . همان، ح۱.

[۹] . همان، ح۵.

[۱۰] . همان، ح۶.

[۱۱] . اصول کافی، ج۱، کتاب الحجة، باب ذکر الصحیفة و الجفر و الجامعة و مصحف فاطمه(س)، ح۲.