جلسه صد و هفتم-وضع مرکبات- تقریرات مختلف از محل نزاع

دانلود-جلسه صد و هفتم-PDF

جلسه صد و هفتم

وضع مرکبات- تقریرات مختلف از محل نزاع

۱۳۹۲/۰۲/۱۷

 

خلاصه جلسه گذشته

بحث در وضع مرکبات بود، گفته شد مهم‏ترین بحث در این مسئله تنقیح محل نزاع است، از مجموع کلمات بدست می‏آید که چند تقریر از محل نزاع بدست آمده، تقریر مشهور این بود که نزاع در وضع مرکبات در این است که آیا همان گونه که مفردات به تنهایی وضع دارند، مثل وضع اعلام شخصیه، وضع ماده و هیئت در مثل «قائمٌ» و وضع هیئت جمله اسمیه که این هم در واقع از اقسام وضع مفردات است، آیا منضمّاً به یکدیگر هم وضع دارند یا نه؟ یعنی منظور از وضع مرکبات وضع مجموع مواد و هیئاتِ مفردات است که به یکدیگر ضمیمه شده‏اند و این محل نزاع است، مشهور منکر وضع مرکبات هستند و در مقابل بعضی قائلند که مرکبات علاوه بر وضع مواد و هیئات، وضع مستقلی دارند.

محقق اصفهانی (ره) از کلمات بعضی از نافین وضع مرکبات مثل ابن مالک استظهار می‏کند که گویا ایشان محل نزاع را وضع مرکبات قرار داده بعد از آنکه مفردات منفردةً و منضمّةً دارای وضع هستند، محقق اصفهانی (ره) به ابن مالک نسبت می‏دهد که گویا ابن مالک می‏خواهد بگوید که هیئت ترکیبیه که یک خصوصیتی را افاده می‏کند از انحاء هیئات مفردات است و جدای از این وضع دیگری نداریم در حالی که این سخن درست نیست و هیئات مرکبات ربطی به هیئات مفردات ندارد و ما نمی‏توانیم هیئت ترکیبی کلام را به عنون یکی از اقسام هیئات مفردات کلام قرار دهیم لذا محقق اصفهانی (ره) نتیجه گرفت حق با مثبتین وضع مرکبات است یعنی مرکبات هم وضع دارند، طبق نظر محقق اصفهانی (ره) کسانی که قائل به وضع مرکبات هستند می‏خواهند بگویند هیئات علاوه بر مفردات که مادةً و هیئةً دارای وضع هستند، یک وضع مستقلی دارند، چون طبق نظر ایشان مرکبات اصلاً ماده ندارند و هر چه هست همان هیئت است، در واقع آنچه در مرکبات وجود دارد این است که هیئات علاوه بر مفردات که مادةً و هیئةً دارای وضع هستند یک وضع جداگانه‏ای دارند و این سخن درستی است.

اشکال امام (ره) به محقق اصفهانی

امام (ره) به محقق اصفهانی (ره) اشکال کرده که برای من عجیب است که چطور محقق اصفهانی (ره) از کلام ابن مالک چنین برداشتی کرده، اصلاً کلام ابن مالک در آنچه محقق اصفهانی (ره) فرموده ظهور ندارد، از کجا استفاده کرده که محل نزاع در نظر ابن مالک این است که هیئات مرکبات وضع جداگانه‏ای غیر از هیئات مفردات دارند؟ و چطور محقق اصفهانی (ره) این مطلب را به ابن مالک نسبت داده و بعد گفته این نزاع لفظی است که ریشه آن اسناد وضع به مرکبات است؟ اصلاً ابن مالک این را نمی‏خواهد بگوید، محقق اصفهانی (ره) فرمود کلمات ابن مالک ظهور در این دارد که نزاع در یک چیزی است که بدیهی البطلان است. امام (ره) می‏فرمایند: بعید است که کسانی مثل ابن مالک یک امر فاسد و بدیهی البطلان را محل نزاع قرار دهند و نفی کنند، چون چیزی که واضح الفساد است نزاعی در آن نیست تا بخواهد مورد نفی قرار بگیرد.

۳- کلام امام (ره)

امام (ره) درباره نزاع مشهور و دیگران درباره وضع مرکبات می‏فرمایند: به طور کلی الفاظی که در لغات و زبان‏های مختلف بین مردم، متداول است برای افاده و استفاده بشر است و همین الفاظ و لغات برای رفع نیاز او کافی است اما به غیر از الفاظی که دارای معانی خاصی هستند بشر به یک چیز دیگری هم نیاز دارد و آن هم افهام معانی تصدیقیه است، یعنی همان ترکیبات این کلمات و واژه‏ها که در آن نسبت یا هوهویت وجود دارد و قضایا، معانی تصدیقیه‏ای است که می‏خواهد به دیگران منتقل شود و این چیزی است که نمی‏تواند مورد اهمال قرار بگیرد. از طرفی لفظ مخصوصی ندارد و از طرفی هم به افهام آن نیاز است و جز جعل هم راهی برای افهام معانی تصدیقیه وجود ندارد، پس مسلم است که معانی تصدیقیه دارای وضع هستند و این دارای ضابطه و قاعده است و این گونه نیست که همین طوری کلمات کنار هم چیده و یک چیزی ارائه شود بلکه نیاز به وضع دارد و این هم به خاطر این است که بشر نیاز به افهام معانی تصدیقیه دارد لکن بحث در این است که چه چیزی بر این معانی تصدیقیه دلالت دارد؟ امام (ره) می‏فرمایند: مشهور معتقدند هیئات کلام بر این معانی تصدیقیه دلالت می‏کنند، در مقابلِ مشهور عده‏ای معتقدند مجموع جمله برای افاده این معانی تصدیقیه وضع شده است، یعنی مثلاً جمله «زیدٌ قائمٌ» وضع شده برای افاده معنای تصدیقی این جمله و مفردات آن هم برای افاده معانی تصوریه‏اش وضع شده، «زید» بر یک معنای تصوری و «قائم» هم بر یک معنای تصوری دیگر دلالت می‏کند اما جمله «زیدٌ قائمٌ» یک معنای تصدیقی دارد که مجموع این جمله بر آن معنای تصدیقی دلالت می‏کند، پس اختلاف بین مشهور و دیگران در این است که آیا دالّ بر معانی تصدیقیه، هیئات است یا مجموع جمله؟ منظور از مجموع جمله، مجموع جمله «زیدٌ قائمٌ» مادةً و هیئةً است، این جمله ترکیب شده از «زید» که یک ماده‏ای دارد و «قائم» که یک ماده و هیئت دارد و خود هیئت جمله اسمیه هم یک وضع نوعی دارد، غیر از هیئت جمله اسمیه، بحث در این است که مجموع این جمله، مادةً و هیئةً وضع مستقلی دارد یا نه؟ این بیانی که امام (ره) ارائه داده‏اند تقریباً شبیه همان تقریر مشهور است و تفاوتی با آن ندارد. امام (ره) در ادامه می‏فرماید: من گمان نمی‏کنم مراد قائل به وضع برای مجموع، آن چیزی باشد که متأخرین به قائل به وضع مرکبات نسبت داده‏اند که می‏گویند قائل به وضعِ مجموع می‏خواهد بگوید مجموع یک وضع جدیدی دارد بدون اینکه چیزی غیر از هیئت را افاده کند. اینجا تفاوت عمده‏ای بین کلام امام (ره) و امثال محقق عراقی (ره) وجود دارد، چون امام (ره) می‏فرماید: منظور قائل به وضعِ مرکبات آن است که ما می‏گوییم نه آنچه را که متأخرین به قائل به وضعِ مرکب نسبت داده‏اند، لذا ایشان به محقق اصفهانی (ره) هم اشکال می‏کند.

طبق آنچه که دیگران مثل محقق عراقی (ره) گفته‏اند قائل به وضعِ مرکب می‏خواهد بگوید غیر از وضع مفردات و هیئات، آیا خود جمله «زیدٌ قائمٌ» یعنی مفردات در صورتی که به یکدیگر ضمیمه شده باشند هم دارای وضع هستند یا نه؟ قائل به وضعِ مرکب می‏گوید بله جدا از آن چیزی که هیئت برای آن دلالت دارد مجموع جمله هم دارای وضع است ولی امام (ره) می‏فرماید: من بعید می‏دانم که منظور قائل به وضعِ مرکب این باشد که مجموع جمله یک وضع جدیدی داشته باشد بدون اینکه چیزی غیر از آنچه که هیئت افاده می‏کند، افاده کند بلکه منظور این است که معنای تصدیقیه‏ای که از جمله فهمیده می‏شود، از هیئت جمله اسمیه فهمیده می‏شود یا مجموع جمله مادةً و هیئةً بر این جمله دلالت می‏کند؟ نه اینکه هیئت جمله اسمیه وضع شده باشد و چیزی را افاده کند ولی مجموع جمله دارای وضع باشد ولی بر هیچ چیزی دلالت نکند لذا امام (ره) می‏فرماید: محل نزاع این است که آیا دالّ بر معانی تصدیقیه‏ای که بشر به آن محتاج است هیئات کلام است یا مجموع جمله؟ یعنی آیا مجموع جمله هم وضع دیگری دارد یا نه که ایشان می‏فرماید: حق با مشهور است و مجموع جمله وضع مستقلی جدای از هیئات ندارد و خود هیئات بر آن معانی تصدیقیه دلالت می‏کند.

امام (ره) یک احتمال دیگری را هم ذکر می‏کنند و آن اینکه چه بسا نظر قائلین به وضعِ مرکب این است که هیئات دالّ بر معانی تصدیقیه هستند ولی علاوه بر آن مجموع جمله هم برای دلالت بر همان معانی تصدیقیه علی سبیل الترادف، وضع شده‏اند، یعنی گویا دالّ بر معانی تصدیقیه دو چیز است؛ یکی هیئات کلام که اصلاً برای افاده معنای تصدیقی وضع شده و دیگری مجموع جمله که آن هم برای افاده معانی تصدیقیه وضع شده است. [۱]

محصل مطالب

به طور کلی محل نزاع به چند نحو تقریر شده است:

منظور از وضع مرکبات این است که آیا علاوه بر وضع مفردات به تنهایی و بدون انضمام به یکدیگر، مفردات منضمّاً به یکدیگر هم دارای وضع هستند یا خیر؟ پس منظور از وضع مرکبات، وضع مفردات مادةً و هیئةً در حالی که منضم به یکدیگر باشند، می‏باشد. عرض کردیم این تقریر از کلمات مشهور مثل محقق عراقی و مرحوم آخوند بدست می‏آید. امام (ره) همین مطلب را با بیانی زیباتر مطرح کرده‏اند که بالاخره آیا دالِّ بر آن معانی تصدیقیه خود آن هیئات هستند یا مجموع جمله مادةً و هیئةً می‏باشد؟

محقق اصفهانی به ابن مالک نسبت داده که از کلمات وی استفاده می‏شود نزاع در این است که آیا پس از آنکه مفردات منفردةً و منضمّةً دارای وضع هستند مرکبات هم دارای وضع هستند یا نه؟ که این امری بدیهی البطلان و واضح الفساد است لذا وضع دیگری غیر از وضع مفردات وجود ندارد.

امام (ره) هم می‏فرمایند: احتمال دارد نزاع در این باشد که آیا مجموع جمله وضع مستقلی برای آنچه که هیئت آن را افاده می‏کند به صورت ترادف دارد یا نه؟

به هر حال مشهور معتقدند مفردات به غیر از وضع مادةً و هیئةً بدون انضمام به یکدیگر، منضم به یکدیگر وضعی ندارند و وضع مفردات مادةً و هیئةً کفایت می‏کند، طبق این بیان ما چیزی به عنوان وضع مرکب نخواهیم داشت و وضع هیئات هم از انحاء وضع مفردات است. در مقابل مشهور بعضی معتقدند علاوه بر وضع مفردات وضع دیگری هم به نام وضع مرکبات داریم، طبق این بیان مرکبات هم دارای وضع هستند ولی چیزی را افاده نمی‏کنند. طبق احتمالی که امام (ره) ذکر کردند وضع مرکبات یعنی وضع مجموع جمله هم مانند وضع هیئات معنایی را افاده می‏کند ولی همان چیزی را افاده می‏کند که هیئت افاده می‏کند و این دو مرادف یکدیگرند. یک احتمال هم این است که بگوییم هیئات بر یک معنایی دلالت دارند ولی مجموع جمله هیچ معنای زائدی را دلالت نمی‏کند. پس یک احتمال این است که بگوییم وضع مرکب داریم ولی مرکب یعنی مجموع جمله همان معنایی را افاده می‏کند که هیئت جمله اسمیه افاده می‏کند و مرادف یکدیگرند. احتمال دوم این است که بگوییم وضعِ مرکب داریم ولی مجموع جمله چیزی را افاده نمی‏کند. احتمال سوم این است که بگوییم وضع هیئت جمله برای افاده معنای تصدیقیه کفایت می‏کند و نیازی به وضع مرکبات نداریم، طبق این احتمال هیئت جمله اسمیه از انحاء مفردات محسوب نمی‏شود و منظور قائل به وضعِ مرکبات همان وضع هیئات است ولی این احتمال قابل قبول نیست چون در اینکه هیئات دارای وضع هستند اختلافی نیست.

نکته: منشأ بحث از وضع مرکبات کلام نحویین است که گفته‏اند: «للمرکبات وضعٌ کما فی المفردات»؛ مرکبات هم مانند مفردات دارای وضع هستند. احتمال دارد منظور نحویین از مرکبات همان هیئات یعنی مرکبات تامّ خبری و انشائی باشد، ظاهر کلام محقق اصفهانی (ره) هم در انتساب به ابن مالک همین احتمال است ولی این احتمال قابل قبول نیست چون در وضع هیئات نزاع و اختلافی نیست لذا بعید است منظور نحویین این باشد. بلکه ظاهر عبارت نحویین این است که مفاد مجموع مرکب همان مفاد معنای هئیت جمله اسمیه است یعنی منظور آنها از مرکب، هیئت جمله اسمیه نیست.


[۱] . مناهج الوصول، ج۱، ص۱۱۹- ۱۱۷.