جلسه سی و دوم – مقام دوم: موضوع خمس در زائد بر مؤونه سنه

جلسه ۳۲ – PDF

جلسه سی و دوم

مقام دوم: موضوع خمس در زائد بر مؤونه سنه

۱۳۹۴/۰۸/۰۴

       

مقام دوم: موضوع خمس در زائد بر مؤونه سنة

بحث ما در مقام اول از مقامات چهارگانه‎ای که قرار بود درباره آن بحث کنیم تمام شد. مقام دوم درباره موضوع خمس است چون عنوان پنجم ممّا یجب فیه الخمس، ما یفضل عن مؤونة السنة است یعنی یکی از چیزهایی که متعلق خمس است زائد بر مؤونه سنة است، اما آیا این زائد بر مؤونه سنة، در مطلق فوائد است یا در فوائد اختیاری است و یا در خصوص ارباح مکاسب است؟ چون فائده یک معنای وسیعی دارد، لذا باید معلوم شود که محدوده و دامنه‎‏ای که در آن دامنه، مازاد بر مؤونه سنة خمس دارد، کدام است.
پس مقام دوم پیرامون موضوع خمس در این باب است که آیا متعلق و موضوع خمس خصوص ارباح مکاسب هستند کما ذهب الیه بعضٌ او مطلق الفائدة ولو لم یکن کسباً کما ذهب الیه بعضٌ آخر، او مطلق الفائدة الاختیاریة ولو لم یکن بقصد الاسترباح کما ذهب الیه ثالثٌ او مطلق الفائده و لو لم یکن اختیاریاً کما ذهب الیه رابعٌ؟
اینجا چهار یا پنج قول وجود دارد؛ حالا ما باید این اقوال و ادله این اقوال را بررسی کنیم تا معلوم شود که مازاد بر مؤونه سنة آیا اختصاص به ارباح مکاسب دارد یا در بیشتر از این محدوده هم ثابت است.
اما چون بحثی طولانی است و به خاطر ایام اربعین چند جلسه‎ای تعطیل است، در جلسه حاضر نمی‎توان بیان کرد، و لذا بحث از آن را به ایام بعد از تعطیلات موکول می‎کنیم.

فلسفه زیارت امام حسین (ع) در روز اربعین

مسئله زیارت اربعین و استحباب این زیارت و اینکه زیارت امام حسین (ع) در بیستم ماه صفر از دور یا نزدیک مستحب و سنّت است آن هم به نحو اکید، مورد اختلاف نیست. همان گونه که در بعضی دیگر از ایام سال، زیارت مخصوص امام حسین (ع) مستحب است. البته اصل زیارت امام حسین (ع) به عنوان یک سنّت و مستحب، اختصاص به زمان خاصی ندارد.
استحباب زیارت امام حسین (ع) در همه اوقات و ایام سال، ثابت شده است و روایات بر این مطلب دلالت دارد اما در بین ایام و اوقات، بعضی از ازمنه و ایام خصوصیت پیدا کرده است؛ مثلاً زیارت امام حسین (ع) در روز عرفه و در نیمه شعبان و بیست و هفتم رجب و در شبهای قدر و شبهای جمعه. روایاتی مبنی بر خصوصیت این زمان‎ها برای زیارت امام حسین(ع) وارد شده و ثواب‎های غیر قابل تصور برای این عمل ذکر شده است. شما کتاب مفاتیح الجنان و یا سایر کتب ادعیه را هم که ملاحظه کنید، زیارات مخصوصی برای این ایام نقل شده است. اینها هم دلیل و روایت معتبر دارد و هم فتاوای فقها و علما گواه بر این مطلب است. اکثر قریب به اتفاق و شاید همه فتوا به استحباب زیارت در این ایام داده‎اند حتی اگر فرضاً نسبت به اخباری که مبیّن ثوابِ زیارت امام حسین (ع) در بعضی ایام هستند تردید داشته باشیم و این روایات دچار ضعف سندی باشند، به مقتضای اخبار مَن بلغ، مسئله ترتّب ثواب قطعی است و این غیر قابل انکار است. حتی روی مبنای کسانی که اخبار مَن بلغ را دالّ بر استحباب نمی‎دانند چون در مورد مفاد اخبار مَن بلغ اختلاف است که آیا از اخبار مَن بلغ حجیت اخبار ضعیفِ دالِّ بر ثواب استفاده می‎شود یا استحباب آن عمل ثابت می‎شود یا فقط مسئله ترتّب ثواب، استفاده می‎شود؟ هر کدام از اینها باشد در اینکه این اعمال هر چند به خبر ضعیف هم بیان شده باشند، خداوند به عامل به واسطه این عملش ثواب می‎دهد، تردیدی نیست.
پس زیارت امام حسین (ع)  در روز اربعین چه از دور و چه از نزدیک، بدون تردید مورد سفارش است. زیارت در غیر این ایام هم زیارت سفارش شده، اما در این روز مثل بعضی از روزهای دیگر سال، استحبابش مؤکد است.
حال در اینکه فلسفه زیارت امام حسین (ع) در روز اربعین چیست و چه شده که اربعین به عنوان روزی که زیارت مخصوص برای امام حسین (ع) وارد شده، جای بحث دارد؛ در سایر ایام مثل نیمه شعبان و شب قدر و شبهای جمعه، خودِ آن ایام فی نفسه یک ارزش خاصی دارند. شب قدر خودش یک شب مهمی است لکن یکی از اعمال شب قدر، زیارت امام حسین است. شب نیمه شعبان به مناسبت میلاد امام زمان (عج) ارزشمند است ولی یکی از اعمال آن شب، زیارت امام حسین (ع) است و همین طور سایر شبهای دیگر مثل شب جمعه. اما اربعین چه اتفاقی افتاده است که این روز، برای زیارت امام حسین (ع) خصوصیت پیدا کرده است. این احتیاج به یک بحث مبسوط دارد که جایش اینجا نیست. اگر ما بخواهیم اجمالاً ذکر کنیم، چند اتفاق برای روز بیستم صفر سال ۶۱ نقل شده و به همین جهت بر زیارت اربعین تأکید شده، آن هم با هدف خاصی. البته اعتبار و صحت این ادعاها و نقلها باید بررسی شود، همانطور که بررسی شده و مورد اختلاف هم هست.
حوادث بیستم صفر سال ۶۱
1. اتفاق اول این است که بعضی نقل کرده‎اند که جابر بن عبدالله انصاری روز بیستم صفر به کربلا آمد و مرقد امام حسین (ع) را زیارت کرد. حال این فی نفسه نمی‎تواند عامل اهتمام به زیارت امام حسین (ع) باشد. جابر بن عبدالله انصاری شخصیت محترم و علاقه‎مند به اهل بیت (ع) است اما اینکه زیارت او مبدأ و مبنایی برای خصوصیت پیدا کردن روز بیستم صفر برای زیارت امام حسین (ع) باشد، خیلی وجهی ندارد. حتی اگر بپذیریم که جابر آن روز به زیارت آمده، معذلک این نمی‎تواند مبنایی برای تأکید بر زیارت امام حسین (ع) در روز اربعین شود.
2. اتفاق دیگری که بعضی نقل می‎کنند این است که در آن روز سرهای مطهر شهیدان کربلا به ابدان مطهر ملحق شد و به همین جهت اربعین خصوصیت پیدا کرده است؛ چون تا قبل از آن، اربعین فوت یا شهادت کسی مورد اهتمام نبوده برای زیارت یا تکریم یا بزرگداشت. نه قبل از اسلام و نه بعد از اسلام. این نظر مشهور فقها و مورخان شیعه است که روز بیستم صفر سال شصت و یک، سرهای مطهر شهدا به کربلا بازگردانده شد و به ابدان مطهرشان ملحق گردید.
این هم باید مورد بررسی و تحقیق واقع شود که الآن ما در مقام آن نیستیم که این سرها به چه کیفیتی برگشت و چه کسی آورد و چگونه این اتفاق افتاد؟ آیا از نظر زمانی در فاصله چهل روز و محاسبه این مسیر از کربلا تا کوفه و از کوفه به شام و مجدداً بازگشت از شام به کربلا، این کار ممکن بوده یا نه؟ این مطلبی است که من در مورد اتفاق بعدی که عرض خواهم کرد به آن اشاره می‎کنم. البته این مسئله می‎تواند مبنایی برای زیارت اربعین باشد چون بالاخره اتفاق مهمی است. بازگرداندن سرها و الحاق آن به ابدان مطهر اتفاقی است که می‎تواند مبنای یادآوری و بزرگداشت آن روز باشد.
3. حادثه سوم که این هم محل اختلاف است مسئله ورود اهل بیت (ع) در روز اربعین به کربلاست. اینکه کاروان اسرا در راه بازگشت از شام به سوی مدینه در کربلا حضور پیدا کرده‎اند. این هم در بعضی از کتب نقل شده و محل بحث و اختلاف است. بسیاری از قدما در این رابطه به بحث پرداخته‎‏اند و بعضی پذیرفته‎اند و بعضی رد کرده‎اند. یکی از مهمترین عللی که بر اساس آن نفی می‎کنند این مسئله را این است که می‎گویند به طور عادی زمان حرکت اگر محاسبه شود، از کربلا به کوفه و توقف یکی دو روزه در کوفه و حرکت به سمت شام که مثلاً می‎گویند قاعدتاً بیست روز طول کشیده و نقل توقف یک ماهه در شام و سپس بازگشت، عادتاً امکان اینکه روز بیستم صفر در کربلا وارد شده باشند را از بین می‎برد. اما در مقابل عده‎ای هم بر اساس تحقیق این مسئله را اثبات کرده‎اند از جمله شهید قاضی طباطبایی (که اوائل انقلاب امام جمعه بودند و به شهادت رسیدند) کتابی دارند و در آن کتاب با استناد به منابع بسیار اثبات می‎کند که این مسئله اتفاق افتاده است.
من خیلی خلاصه عرض می‎کنم و بعد می‎روم سر نکته اصلی مطلبم.
نکته اول اینکه به طور عادی پیمودن این مسافت با ابزار و اسبابی که آن زمان مرسوم بوده طی هفت الی ده روز ممکن بوده و اینکه برای این سفر بیست روز زمان نیاز باشد یک مقدار بعید است مخصوصاً با عجله‎ای که فاتحان (به اصطلاح خودشان) برای رساندن خودشان به شام داشتند و عجله‎ای که دستگاه خلافت برای برگزاری جشن پیروزی داشته، لذا بعید است که این فاصله را طی بیست روز طی کرده باشد. تقریباً فاصله بین شام تا کربلا چیزی حدود ششصد کیلومتر است. (با این راههایی که الان است. شاید در گذشته مسیرهای کوتاه‎تری بوده) بنابراین اولاً این مسئله که یزید و دستگاه خلافت مایل بودند زودتر نشانه های پیروزی خود را ببینند و از طرف دیگر کسانی که این حادثه را پیش آورده بودند (عمر سعد، ابن زیاد) عجله داشتند برای اینکه این را زودتر در شام به خلیفه نشان دهند و وسیله‎ای برای تقرّب خودشان به خلیفه پیدا کنند، این خودش یک عاملی است که در صدد باشند زودتر این مسیر را طی کنند و به مقصد برسند. وسائلی هم که با آن سفر می‎شده، اینها معلوم است که در روز چند کیلومتر می‎توانستند راه بروند و لذا قابل محاسبه است.
نکته دوم این که مسئله توقف یکماهه در شام خودش محل اشکال است. اهل تحقیق بعضاً معتقدند که بعید است که یک ماه یزید کاروان را در شام نگه داشته باشد مخصوصاً با روشنگری‎هایی که حضرت زینب (س) می‎کرد و سخنرانی‎هایی که امام سجاد (ع) می‎کرد و حضور اینها و اختلاط و رفت و آمد مردم با اینها، کم کم در عرض مدت کوتاهی داشت تبدیل به یک معضل و مشکلی برای دستگاه بنی امیه می‎شد. در همان مجلس اول آن خطبه غرّاء حضرت زینب (س) و امام سجاد (ع) همانجا ورق را برگرداند. لذا بعید است که این مدت طولانی یزید مجموعه‎ای را نزد خودش و در شام نگه دارد که هر روز ماندنشان می‎توانست موجب مشکل و آشکار شدن حقیقت برای مردم شود. لذا گفته شده که حداکثر اقامت اینها در شام بیش از هفت هشت روز نبوده. به همین جهت بود که یزید به نُعمان گفت خودت را آماده کن که اسرا را به مدینه برگردانی و از شام دور کنی.
بنابراین اگر ما مجموع زمان حرکت و اقامت در شام و بازگشت را حساب کنیم، چندان دور از ذهن نیست که روز بیستم صفر در کربلا بوده اند. آن محاسبه‎ای که عمدتاً بر اساس آن می‎گویند امکان ندارد که روز اربعین اینها بازگشته باشند، بر اساس این است که مسیر را بیست روز برایش در نظر گرفته‎اند و اقامت یک ماهه در شام در نظر گرفتند و لذا می‎گویند بیست روز رفت و برگشت یا بیست روز رفت و بیست روز برگشت و یک ماه هم اقامت در شام، مجموعاً خیلی بیشتر از چهل روز میشود. لذا می‎گویند نمی‎توان ادعا کرد که اینها روز بیستم صفر در کربلا بوده‎اند. اما با ملاحظه آن نکاتی که عرض کردیم و با ملاحظه مسافت و امکان طی مسیر در هر روز و اقامت کوتاه کاروان در شام بعید نیست بگوییم اهل بیت (ع) روز بیستم صفر سال شصت و یک به کربلا بازگشتند و عزاداری کردند.
پس اهمیت اربعین چه بسا ناشی از مسئله ورود اهل بیت به کربلا در آن روز و عزاداری اهل بیت برای امام حسین (ع)، آن هم نه صرفاً یک عزاداری و گریه کردن برای اینکه عزیزان خود را از دست دادند، چون وقتی که اینها به آن سرزمین بازگشتند، قهراً خاطرات تلخ و اتفاقاتی که روز عاشورا افتاد در ذهنشان زنده شد. از امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) تا بچه‎ها اینها همه آن خاطرات و آن ناگواری‎ها و آن تلخی‎ها در اذهانشان زنده شد. این مصیبت تازه شد برای آنها ولی مهمتر از این، هدفی بود که از عزاداری تعقیب می‎شد. یعنی گریه بر سید الشهدا (ع) وسیله‎ای بود برای آشکار کردن کردن مظالم بنی امیه، برای ابلاغ پیام سید الشهدا (ع) به مردم، برای رسوا کردن دستگاه خلافت و لذاست که می‎بینیم مسئله گریه بر سید الشهدا (ع) به عنوان یک شعار توسط امام صادق (ع) و امام باقر (ع) دائماً بر آن تأکید می‎شود. پس زیارت اربعین اهمیت پیدا کرده. زیارت مخصوص دارد چون به احتمال زیاد روزی است که اهل بیت به کربلا بازگشتند و عزاداری کردند و ما به تبع آنها این عزاداری را انجام می‎دهیم و امام حسین (ع) را زیارت می‎کنیم و البته همان اهداف را هم باید تعقیب کنیم. پس زیارت امام حسین (ع) در اربعین به این جهت می‎تواند ارزش و اهمیت پیدا کرده و تأکید بیشتری روی آن شده باشد.
زیارت امام حسین(ع) در روایات
در روایات تعابیر عجیبی راجع به زیارت امام حسین (ع) و اهمیت آن وادی و سرزمین ذکر شده است. در کمتر موردی در روایات می‎توان این اندازه ثواب و اجر برای زیارت دید. مثلاً در روایتی از امام باقر (ع) نقل شده که زیارت قبر رسول خدا (ص) و زیارت قبر شهیدان و زیارت مرقد امام حسین (ع) مساوی با حج مقبولی است که همراه با رسول خدا (ص) بجا آورده شده باشد.  تعابیری که در مورد زیارت امام حسین (ع) نقل شده، انصافش این است که ما مورد هیچ یک از این مشاهد مشرّفه نمی‎بینیم.
پیامبر مکرم اسلام (ص) تعبیر می‎کنند که کربلا «هی البقعة التی کانت فیها قبه الاسلام نجا الله التی علیها المؤمنین الذین آمنوا مع نوح فی طوفان» کربلا سرزمینی است که گنبد اسلام است، همان طور که خداوند یاران مؤمن حضرت نوح را در همین مکان از طوفان نجات داد.
امام صادق (ع) کربلا و مرقد امام حسین (ع) را محل زیارت انبیاء و مطاف فرشتگان معرفی کرده و می‎فرماید: محل فرود و نزول انبیاء و فرشتگان و عروج آنها است. مکانی در زمین که بر طبق روایات، انبیاء با اجازه و رخصت الهی در آن مکان نازل می‎شوند و فوج و فوج از آن مکان عروج می‎کنند و اگر کسی می‎خواهد با انبیاء مصافحه کند به زیارت امام حسین(ع) برود. در بعضی روایات، امام صادق (ع) آنجا را به عنوان حرم امن معرفی کرده است. این همه تلاش و توجه دادن به کربلا و زیارت امام حسین (ع) برای چیست؟ در روایت داریم که امام صادق (ع) می‎فرماید: «زوروا کربلا و لا تقطعوه» کربلا را زیارت کنید و قطعش نکنید یا مثلاً اینکه اگر کسی به زیارت امام حسین (ع) برود برای هر گامی که بر می‎دارد خداوند اجر و پاداشی در نظر می‎گیرد که قابل احصاء نیست و حتی عجیب این است که در روایتی امام صادق (ع) می‎فرماید: اگر کسی زیارت امام حسین را ترک کند، ظلم به امام حسین (ع) کرده است.
و مهمتر از اینها این است که امام باقر (ع) فرموده که: «لو یعلم الناس ما فی زیارة قبر الحسین من الفضل لَماتوا شوقاً» ؛ اگر مردم می‎دانستند که در زیارت امام حسین (ع) چه فضیلتی وجود دارد از شوق می‎مردند.
اینها همه برای این است که سید الشهداء(ع) کانون الهام بخشی و مصباح هدایت است. و ائمه (ع) نخواستند که این هیچ وقت خاموش شود، ولی توجه باید داشت که زیارت، هر چه خالصانه‎تر و هر چه عاشقانه‎تر باشد، ثمراتش برای انسان بیشتر است.
حمران می‎گوید: من از زیارت امام حسین(ع) که برگشتم امام باقر(ع) به دیدن من آمد. فرمود: ای حمران من به تو بشارت می‎دهم که هر کس قبور شهیدان آل محمد (ع) را زیارت کند (اشاره به قبر امام حسین (ع) دارد و شاید هم منحصر به آن نباشد) و مقصودش از این کار رضایت خدا و تقرب به پیامبر (ص) باشد، از گناهانش خارج می‎شود همانند روزی که از مادر متولد شده است.
ببینید این چه اثر تربیتی دارد؟! باید به این آثار توجه کرد، یعنی اثر تربیتی زیارت سید الشهدا (ع) تصفیه و تزکیه است. البته آثار زیارت سید الشهدا (ع) از جهات مختلف قابل توجه است مخصوصاً روز اربعین.
زیارت اربعین به این شکل مانور قدرت مسلمین و پیروان اهل بیت (ع) است
به هر حال فی نفسه زیارت امام حسین (ع) اهمیت دارد؛ آثار تربیتی و اخلاقی دارد؛ تصفیه و تزکیه به دنبال دارد و موجب تقرب به خدا می‎شود. پیوند ما را با اهل بیت (علیهم السلام) قوی‎تر می‎کند. الهام بخش این پیام برای مسلمین است که علم اسلام همیشه باید در اهتزاز باشد و با ظلم در هر موقعیتی مبارزه شود. مخصوصاً این دو سه سال اخیر که این راه پیمایی و پیاده روی اربعین هم گستردگی بیشتری پیدا کرده، این خودش یک مسئله مهمی است که به هر حال این یک مانور قدرت برای پیروان اهل بیت (ع) است. این ارزش فوق العاده‎ای دارد یعنی این شکوه و عظمت، تجلی قدرت مسلمین و پیروان اهل بیت (ع) است؛ چون در این اجتماع، فقط شیعیان حضور پیدا نمی‎کنند بلکه از اهل سنت و پیروان ادیان دیگر هم هستند. این یک قدرت نمایی در برابر مشرکان و کفار و ظالمین عالم است. اجتماع پیروان ادیان توحیدی در مقابل زورگویان و ستم گران عالم است.
امیدواریم که خداوند به همه کسانی که امسال مخصوصاً مشرف شدند، توفیق زیارت مقبول عنایت کند و ان شاء الله همه سالم و قانم به اوطانشان برگردند و به ما هم توفیق زیارت از راه دور را بدهد.