سایر دروس

جلسه دهم-رحمن و رحیم، صفت ذات یا فعل؟

جلسه ۱۰ – PDF جلسه دهم رحمن و رحیم، صفت ذات یا فعل؟ ۱۳۹۵/۰۸/۱۸  رحمن و رحیم، صفت ذات یا فعل؟ در مورد رحمن و رحیم و وجوه فرق بین این دو مطالبی عرض شد، اجمالاً رحمن و رحیم، هر دو در واقع از صفات خداوند هستند، منتهی سوالی که مطرح است این است که: آیا اینها از صفات ذات هستند یا صفات فعل؟ چون صفات خداوند برخی ذاتی و برخی فعلی هستند، در مورد معیار صفات ذات و صفات فعال نظرات مختلفی ابراز شده است، مرحوم کلینی در کافی یک معیاری ارائه داده و ظاهراً همین معیار هم بعداً شهرت پیدا کرده است. صفت ذات: اجمالاً صفات ذاتی، صفاتی هستند که عین ذات بوده و نامحدود هستند و در

جلسه نهم-بررسی یک اشکال در مورد نظر مختار درباره رحمت- بررسی روایات

جلسه ۹ – PDF جلسه نهم بررسی یک اشکال در مورد نظر مختار درباره رحمت- بررسی روایات ۱۳۹۵/۰۸/۱۶ خلاصه جلسه گذشته در مورد فرق رحمن و رحیم عرض کردیم حق در مسئله این است که رحمن عبارت است از افاضه¬ی وجود به عالم وجود یعنی همان تنظیم نظام تکوین که شامل همه موجودات، اعم از انسان و حیوان و جمادات و نباتات و حتی عالم مجردات و عقول می‌باشد، این عمومیت دارد، و منظور از رحیم تنظیم نظام تشریع و نیز قرار دادن فطرت در نهاد انسانها و عقل که این دو باهم و به ضمیمه انزال کتب و ارسال رسل برای رساندن و هدایت بشر به سعادت است.  اشکال یک اشکالی مطرح شده بود، و آن اینکه: اگر گفتیم

جلسه هشتم-فرق رحمن و رحیم- حق در مسئله

جلسه ۸ – PDF جلسه هشتم فرق رحمن و رحیم- حق در مسئله ۱۳۹۵/۰۸/۱۵ خلاصه جلسه گذشته بحث در فرق رحمن و رحیم بود که در آیه بسم الله ذکر شده است، عرض کردیم وجوه مختلفی برای این فرق بیان شده است. وجه اول که تقریباً وجه قابل قبولی است، این بود که رحمن صیغه مبالغه است و به معنای کثرت و بسیاری رحمت و رحیم بر وزن فعیل صفت مشبهه است و به معنای ثبات و بقاء و دوام نعمت، پس «الله الرحمن» یعنی خدای کثیر الرحمة، «الله الرحیم» یعنی خدای دائم الرحمة، این وجه به نوعی می‌تواند اشاره به آن وجوه دیگر که برخی ذکر کرده¬اند هم باشد، یعنی این وجه متضمن آن وجوه هم فی الجمله می‌باشد.

جلسه هفتم-ریشه«الرحمن» و «الرحیم»- فرق بین این دو

جلسه ۷ – PDF جلسه هفتم ریشه«الرحمن» و «الرحیم»- فرق بین این دو ۱۳۹۵/۰۸/۱۱ خلاصه جلسه گذشته بحث در مورد آیه اول یعنی «بسم الله الرحمن الرحیم» به دو کلمه«الرحمن» و «الرحیم» رسید، عرض کردیم علت ذکر این دو اسم از أسماء خداوند بعد از الله و در ابتدای قرآن و سوره حمد این است که این دو اسم از عام¬ترین اسماء الهی بوده و سایر اوصاف به نوعی به این دو اسم منتهی می‌شود حتی وصفی مثل غضب و انتقام که به حسب ظاهر مقابل این دو اسم و وصف هستند رجوع به این¬ها می¬کنند. ریشه اشتقاق رحمن و رحیم اما راجع به خود این دو کلمه آنچه که می‌توانیم عرض کنیم این است که، رحمن و رحیم هر

جلسه ششم-ادامه بررسی لفظ الله(اسم جنس یا علم)، ۵- «الرحمن» و«الرحیم»

جلسه ۶ – PDF جلسه ششم ادامه بررسی لفظ الله(اسم جنس یا علم)، ۵- «الرحمن» و«الرحیم» ۱۳۹۵/۰۸/۱۰ در مورد لفظ جلاله الله یک مطلب مورد بررسی قرار گرفت و آن این بود که این لفظ مشتق است یا بسیط، ما به این نتیجه رسیدیم که مشتق است و دلیل و شاهد آن هم بیان شد. ادامه بررسی لفظ «الله» مسئله دیگر این است که آیا این لفظ اسم جنس است یا اسم خاص و علم برای خدا، در این رابطه هم دو نظر وجود دارد. قول اول: اسم جنس برخی معتقد هستند الله اسم جنس است برای واجب بالذات ولی منحصر به فرد است، مثل شمس، که اسم جنس است ولی یک فرد بیشتر ندارد، الله هم اسم جنس است،

جلسه پنجم-۳- بحث در مورد باء؛ ۴- بحث درباره الله

جلسه ۵ – PDF جلسه پنجم ۳- بحث در مورد باء؛ ۴- بحث درباره الله ۱۳۹۵/۰۸/۰۹ ۳- بحث در مورد «باء» در مورد متعلق بسم الله احتمالاتی گفته شد و احتمالات برتر هم بیان شد راجع به کلمه اسم هم مطالبی که لازم بود در این مجال بیان شود گفته شد، فقط یک نکته در مورد «باء» بسم الله باقی مانده که این را هم بگوییم و ان­شاءالله وارد در بحث از کلمه الله یا لفظ جلاله الله شویم. در مورد لفظ «باء» در بسم الله آنچه گفته شد بر این اساس بود که این لفظ به عنوان بک حرف جر باشد، طبیعتاً جار و مجرور نیازمند متعلق هستند، که ما در مورد متعلق و احتمالاتی که در این زمینه

جلسه چهارم-ادامه بحث درباره اسم

جلسه ۴ – PDF جلسه چهارم ادامه بحث درباره اسم ۱۳۹۵/۰۸/۰۴ خلاصه جلسه گذشته بحث درباره کلمه اسم در بسم الله بود، عرض کردیم در مورد اسم دو احتمال وجود دارد، یکی اینکه این اسم به معنای لفظ دال بر مسمی باشد، در این صورت از مقوله الفاظ است، دوم اینکه به معنای وصفی که معرف ذات است و دلالت بر ذات می‌کند، در این صورت دیگر از مقوله لفظ نیست. ادامه بحث در مورد «اسم» توضیح احتمال دوم در مورد احتمال دوم اینکه اگر ما اسم را به معنای لفظ نگیریم و اسم را در واقع یک حقیقتی و نشانه¬ای بدانیم از نشانه¬های خدا به اعتبار اینکه دال بر ذات خداست، در این صورت دو ویژگی باید در اسم

جلسه سوم-متعلق بسم الله در سوره حمد- بحث درباره اسم

جلسه ۳ – PDF جلسه سوم متعلق بسم الله در سوره حمد- بحث درباره اسم ۱۳۹۵/۰۸/۰۳ خلاصه جلسه گذشته در مورد «بسم الله الرحمن الرحیم» دیروز در مورد متعلق بسم الله مطالبی عرض کردیم، محصل مطالب جلسه دیروز این بود که وجوه مختلفی برای متعلق بسم الله ذکر شده است، شاید متجاوز از ده وجه ذکر شده است، ولی در بین این وجوه سه وجه و سه احتمال برجسته¬تر و مهم¬تر بود که ما بیشتر آن سه احتمال را تبیین کردیم. ۱ ) اینکه متعلق جار و مجرور فعل«أسم» باشد، مقدماً.«أسم ببسم الله الرحمن الرحیم سمة من سمات الله» ۲ ) اینکه متعلقش فعل «ظهر» باشد.« ظهر الوجود ببسم الله الرحمن الرحیم». ۳ ) اینکه متعلق آن به حسب سوره¬ها

جلسه دوم-تقسیم بندی مطالب قرآن

جلسه ۲ – PDF جلسه دوم تقسیم بندی مطالب قرآن ۱۳۹۵/۰۸/۰۲  نکته چهارم چهارمین نکته¬ای که در ادامه نکات قبلی و قبل از ورود به بحث لازم است تذکر بدهیم دسته¬بندی مطالب قرآن است. عرض کردیم امام(ره) مطالب قرآن را به چند دسته تقسیم کرده است، ایشان می‌فرماید: ۱. یک دسته از مطالب قرآن دعوت به معرفت الله و بیان معارف الهی است، یعنی آنچه که مربوط به ذات و شئون ذات است، آنچه که مربوط به اسماء است و شئون اسماء و صفات، آنچه که در این بخش از سایر مطالب برجسته¬تر است توحید ذاتی و اسماء و افعال خدا می‌باشد، مسئله توحید یکی از نکات محوری قرآن است، نه تنها در قرآن بلکه در روایات هم این چنین

جلسه اول-مقدمه

جلسه ۱ – PDF جلسه اول مقدمه ۱۳۹۵/۰۸/۰۱ روایتی پیرامون آثار انس با قرآن در ابتدای بحث تیمناً و تبرکاً روایتی را می‌خوانیم و و ان¬شاءالله بحث را شروع می‌کنیم. روایت در کافی  از امام صادق(ع) نقل شده است که می‌فرمایند: « من قرأ القرآن وهو شاب مؤمن اختلط القرآن بلحمه ودمه، وجعله الله مع السفرة الكرام البررة، وكان القرآن حجيجا عنه يوم القيامة، يقول: يا رب إن كل عامل قد أصاب أجر عمله إلا عاملي، فبلِّغ به كريم عطاياك، فيكسوه الله العزيز الجبار حلّتين من حلل الجنة، ويوضع على رأسه تاج الكرامة، ثم يقال: له هل أرضيناك فيه؟ فيقول القرآن: يا رب قد أرغب له فيما أفضل من هذا،” قال: “فيعطى الأمن بيمينه والخلد بيساره، ثم يدخل الجنة فيقال