اجتهاد و تقلید

جلسه هشتاد – خاتمه بحث عدالت

جلسه ۸۰ – PDF جلسه هشتاد خاتمه بحث عدالت ۱۳۹۱/۱۲/۰۸              خلاصه جلسه گذشته عرض کردیم در بحث از اینکه آیا اصل در مسلم عدالت است یا فسق، قول اول این است که اصل در مسلم بر عدالت است؛ این قول بر اساس نظر بعضی مبتنی شده بر تفسیر عدالت به مجرد الاسلام مع عدم ظهور الفسق یعنی اگر ما عدالت را به این معنی بدانیم که اسلام به ضمیمه عدم ظهور الفسق عدالت است (کسی که مسلمان است و فسقی از او ظاهر نشود، عادل است)؛ قهراً در این مقام در شک بین عدالت و فسق اصل عدالت است. به جمعی از متقدمین نسبت دادند که قائلند عدالت عبارت است از مجرد الاسلام مع

جلسه هفتاد و نهم – خاتمه بحث عدالت

جلسه ۷۹ – PDF جلسه هفتاد و نهم خاتمه بحث عدالت ۱۳۹۱/۱۲/۰۷              خلاصه جلسه گذشته عرض کردیم در خاتمه بحث عدالت سه مطلب مورد بررسی قرار می­گیرد؛ مطلب اول اینکه آیا عدالت که در موضوع احکام مختلفی اخذ شده، به یک معناست یا به حسب موارد فرق می­کند؟ نتیجه این شد عدالت در همه اموری که در آنها به نحوی عدالت معتبر شده به معنای واحد است و این معنی همان ملکه نفسانیه است که ملازم با تقوی و اتیان به واجبات و ترک محرمات است تنها مطلبی که ما به استناد آن روایت پذیرفتیم این بود که برای قاضی و مفتی باید تأمل و دقت بیشتری شود و صرف حسن ظاهر شاید کفایت

جلسه هفتاد و هشتم – خاتمه بحث عدالت

جلسه ۷۸ – PDF جلسه هفتاد و هشتم خاتمه بحث عدالت ۱۳۹۱/۱۲/۰۶              خلاصه جلسه گذشته بحث در این بود که در اموری که در موضوع آنها عدالت اخذ شده آیا معنای عدالت متفاوت است یا نه؛ نتیجه این شد که ادله­ای که برای اعتبار مرتبه­ی خاصی از عدالت در مورد مفتی و قاضی اقامه شده تمام نیست بلکه مقتضای ادله آن است که عدالت در همه موارد به یک معناست آنها یا اصل اعتبار عدالت را بیان کرده که این مورد نظر نیست و یا عدالت را تفسیر کرده که با ملاحظه این ادله معلوم شد دلالت بر تفاوت معنای عدالت در امور مختلف ندارد لذا به نظر می­رسد حق در مسئله همان است

جلسه هفتاد و هفتم – خاتمه بحث عدالت

جلسه ۷۷ – PDF جلسه هفتاد و هفتم خاتمه بحث عدالت ۱۳۹۱/۱۱/۰۵              خلاصه جلسه گذشته بحث در اشکالاتی بود که نسبت به دلیل دوم قائلین به اخص بودن معنای عدالت در مفتی و قاضی اقامه کرده­اند؛ گفتیم این روایات دو طائفه­اند که طائفه اول و اشکالی که متوجه آن بود، مورد بررسی قرار گرفت. موضع دوم اشکال این بود که مستدل با استناد به این روایت ادعا کرد چون در بین علماء کسانی هستند که دارای صفات مذموم و رذائل اخلاقی می­باشند، لذا به ظاهر آنها نمی­شود اکتفاء کرد بلکه باید در حال آنها دقت شود تا علماء ابرار از غیر علماء ابرار تمییز داده شوند. عرض کردیم این ادعا از چند جهت مخدوش

جلسه هفتاد و ششم – خاتمه بحث عدالت

جلسه ۷۶ – PDF جلسه هفتاد و ششم خاتمه بحث عدالت ۱۳۹۱/۱۲/۰۲              خلاصه جلسه گذشته بحث پیرامون ادله­ دال بر اعتبار مرتبه کامل­تری از عدالت در قاضی و مفتی بود؛ دو دلیل ذکر شد که دلیل اول مورد بررسی قرار گرفت و پنج اشکال به این دلیل وارد کردیم. بررسی مؤید در ذیل دلیل اول روایتی از امیرالمؤمنین(ع) به عنوان مؤید ذکر شده بود که امیرالمؤمنین(ع) به شریح قاضی فرمودند: «يَا شُرَيْحُ قَدْ جَلَسْتَ‏ مَجْلِساً لَا يَجْلِسُهُ إِلَّا نَبِيٌّ أَوْ وَصِيُّ نَبِيٍّ أَوْ شَقِي‏» بر جایگاهی تکیه­ زده­ای که از دو حال خارج نیست یا نبی و وصی نبی بر این مسند تکیه می­زند یا یک انسان شقی. مستدل به این روایت به عنوان

جلسه هفتاد و پنجم – خاتمه بحث عدالت

جلسه ۷۵ – PDF جلسه هفتاد و پنجم خاتمه بحث عدالت ۱۳۹۱/۱۲/۰۱              خلاصه جلسه گذشته بحث در ادله دال بر اختلاف مرتبه­ی عدالت بین قاضی و مفتی از یک طرف و شاهد و امام جماعت از طرف دیگر بود به عبارت دیگر ادله قول به اخص بودن معنای عدالت در حاکم شرع یعنی عدالت معتبر در قاضی و مفتی اخص است از عدالت معتبر در امام جماعت و شاهد؛ عرض کردیم به ادله­ای تمسک شده است. دلیل اول و دوم بیان شد؛ دلیل دوم روایات بود عرض کردیم دو طایفه از روایات مورد استناد قرار گرفته یکی روایت امام سجاد (ع) و دسته دوم هم روایاتی دال بر اینکه علم حقیقی و معرفت حقیقی

جلسه هفتاد و چهارم – خاتمه در بحث عدالت

جلسه ۷۴ – PDF جلسه هفتاد و چهارم خاتمه در بحث عدالت ۱۳۹۱/۱۱/۳۰              خلاصه جلسه گذشته بحث در این بود که آیا عدالت معتبر در حاکم شرع یعنی قاضی و مفتی، به همان معنایی است که در مورد امام جماعت و شاهد معتبر است یا متفاوت از آن است؟ عرض کردیم بعضی قائلند به تفاوت مرتبه عدالت در این دو مورد؛ از جمله مرحوم صاحب حدائق قائل به این نظریه است. [۱] ایشان استشهاد می­کند به کلمات بعضی از بزرگان دیگر که آنها هم قائل به همین نظریه هستند. عرض کردیم این قول به ادله­ای استناد کرده دلیل اول را بیان کردیم. دلیل دوم: روایات اگر بخواهیم روایاتی که در این رابطه وارد شده

جلسه هفتاد و سوم – زوال و عود عدالت – خاتمه در بحث عدالت

جلسه ۷۳ – PDF جلسه هفتاد و سوم زوال و عود عدالت- خاتمه در بحث عدالت ۱۳۹۱/۱۱/۲۹              تنبیهان تنبیه اول: کلام محقق حائری دو تنبیه در ذیل بحث گذشته باقی مانده که باید بررسی کنیم؛ در جلسه گذشته عرض کردیم همان گونه که عدالت حکماً با ارتکاب کبیره زائل می­شود به توبه هم بر می­گردد لکن بحث این است که آیا عود عدالت به توبه مطلق است یا این منوط به چیز دیگری هم هست؟ در این رابطه محقق حائری یک کلامی دارند؛ ایشان در مورد قبول شهادت به توبه به واسطه اتیان به کبیره یک قیدی ذکر کرده که جای تأمل دارد. تعبیر ایشان این است: شهادت به واسطه توبه قبول می­شود به

جلسه هفتاد و دوم-زوال و عود عدالت

دانلود-جلسه هفتاد و دوم-PDF جلسه هفتاد و دوم زوال و عود عدالت ۲۸/۱۱/۱۳۹۱ مسئله بیست و نهم: « تزول صفة العدالة حكماً بارتكاب الكبائر أو الاصرار على الصغائر ، بل بارتكاب الصغائر على الاحوط ، و تعود بالتوبة إذا كانت الملكة المذكورة باقية». امام (ره) در مسئله بیست و نهم پیرامون زوال و عود عدالت مطالبی را بیان می­کنند. بعد از آنکه شرطیت عدالت در مفتی در مسئله بیست و هفتم ثابت شد و در مسئله بیست و هشتم عدالت تعریف شد، اینجا می­فرماید آن عدالت چگونه زائل می­شود و چگونه برمی­گردد؛ می­فرماید: صفت عدالت به سبب ارتکاب کبائر یا اصرار بر صغائر حکماً زائل می­شود بلکه احوط آن است که عدالت به ارتکاب صغائر نیز حکماً زائل می­شود و

جلسه هفتاد و دوم – زوال و عود عدالت

جلسه ۷۲ – PDF جلسه هفتاد و دوم زوال و عود عدالت ۱۳۹۱/۱۱/۲۸              مسئله بیست و نهم « تزول صفة العدالة حكماً بارتكاب الكبائر أو الاصرار على الصغائر ، بل بارتكاب الصغائر على الاحوط ، و تعود بالتوبة إذا كانت الملكة المذكورة باقية». امام (ره) در مسئله بیست و نهم پیرامون زوال و عود عدالت مطالبی را بیان می­کنند. بعد از آنکه شرطیت عدالت در مفتی در مسئله بیست و هفتم ثابت شد و در مسئله بیست و هشتم عدالت تعریف شد، اینجا می­فرماید آن عدالت چگونه زائل می­شود و چگونه برمی­گردد؛ می­فرماید: صفت عدالت به سبب ارتکاب کبائر یا اصرار بر صغائر حکماً زائل می­شود بلکه احوط آن است که عدالت به ارتکاب