سایر دروس

جلسه دوازدهم-بررسی اعتبار روایات عوالی اللئالی

جلسه ۱۲ – PDF جلسه دوازدهم بررسی اعتبار روایات عوالی اللئالی ۱۳۹۰/۰۹/۲۷   خلاصه جلسه گذشته بحث در کتاب عوالی اللئالی بود، درباره مؤلف این کتاب و محتوای کتاب و اشکالاتی که در مورد روایات موجود در این کتاب وارد شده مطالبی بیان شد، عمده­ترین بحثی که ما در بررسی جوامع روایی مطرح کردیم مسئله صحت و اعتبار روایات این کتب بود بنابراین مهم­ترین بحث در مورد کتاب عوالی اللئالی هم اعتبار روایات این کتاب است. بررسی اعتبار روایات کتاب عوالی اللئالی اگر بر طبق روال بررسی کتب روائی که تا بحال ذکر کرده­ایم بخواهیم کتاب عوالی اللئالی را هم بررسی کنیم باید به کلمات خود ابن ابی جمهور در مقدمه کتاب استشهاد کنیم، در نوع کتب روائی قبلی شهادت

جلسه یازدهم-عوالی اللئالی

جلسه ۱۱ – PDF جلسه یازدهم عوالی اللئالی ۱۳۹۰/۰۹/۲۲   عوالی اللئالی کتاب دیگری که به طور اختصار مطالبی را درباره آن مطرح می­کنیم کتاب عوالی اللئالی یا غوالی اللئالی است، البته مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی معتقد است که عوالی اللئالی صحیح است [۱] . مؤلف کتاب مؤلف کتاب عوالی اللئالی شیخ محمد بن زین الدین ابی الحسن علی بن حسام الدین ابراهیم بن حسین بن ابراهیم ابی جمهور احصائی است که به ابن ابی جمهور معروف است، در مورد مؤلف این کتاب اختلاف شده است؛ بعضی او را قدح کرده و عده­ای هم به مدح او پرداخته­اند ولی در مجموع، تعداد کسانی که مؤلف کتاب عوالی اللئالی را مدح کرده­اند بیشتر از کسانی هستند که او را قدح

جلسه دهم-کامل الزیارات

جلسه ۱۰ – PDF جلسه دهم کامل الزیارات ۱۳۹۰/۰۸/۲۲   کتاب کامل الزیارات کتاب دیگری که اعتبار روایات آن باید مورد بررسی قرار گیرد کتاب کامل الزیارات است، ما تا اینجا در مورد اعتبار کتب اربعه و سپس درباره دعائم الاسلام، نوادر الحکمة و تفسیر علی بن ابراهیم بحث کردیم، چهارمین کتابی که مورد رسیدگی قرار می­گیرد کتاب کامل الزیارات است، مؤلف این کتاب ابی القاسم جعفر بن محمد بن جعفر بن موسی بن قولویه(م.۳۶۸ه.ق) است، ایشان در نیمه دوم قرن چهارم از دنیا رفته است، البته در سال وفات ایشان اختلاف شده چرا که شیخ طوسی می­گوید ابن قولویه در سال ۳۶۸ فوت کرده و مرحوم علامه می­گویند ایشان در سال ۳۶۹ فوت کرده است. در مورد خود ابن

جلسه نهم-تفسیر علی بن ابراهیم قمی

جلسه ۹ – PDF جلسه نهم تفسیر علی بن ابراهیم قمی ۱۳۹۰/۰۸/۱۷   خلاصه جلسه گذشته بحث ما درباره کتاب تفسیر علی بن ابراهیم بود، در مورد انتساب خود کتاب به علی بن ابراهیم عرض کردیم سه قول در مسئله وجود دارد: قول اول این است که این کتاب تماماً متعلق به علی بن ابراهیم است، بزرگانی مثل مرحوم علامه مجلسی، صاحب وسائل و صاحب تفسیر البرهان و از متأخرین هم مثل مرحوم آقای خویی قائلند به این اینکه این کتاب تماماً متعلق به علی بن ابراهیم است، اما ما عرض کردیم که قرائن و شواهدی وجود دارد که این کتاب نمی­تواند تماماً متعلق به علی بن ابراهیم باشد و به آن قرائن در جلسه گذشته اشاره کردیم. قول دوم

جلسه هشتم-تفسیر علی بن ابراهیم قمی

جلسه ۸ – PDF جلسه هشتم تفسیر علی بن ابراهیم قمی ۱۳۹۰/۰۷/۱۰   خلاصه جلسه گذشته بحث در تفسیر منسوب به علی بن ابراهیم قمی بود، عرض کردیم در این کتاب یک مقدمه­ای وجود دارد که نتیجه بحث درباره مقدمه کتاب این شد که این مقدمه از علی بن ابراهیم قمی نیست و احتمالاً یکی از شاگردان با واسطه علی بن ابراهیم قمی؛ یعنی همان کسی که این کتاب را نوشته مقدمه را هم نوشته است، ابوالفضل العباس بن محمد شاگرد علی بن ابراهیم بوده و کسی که مقدمه را نوشته شاگرد ابوالفضل العباس بن محمد بوده است، در مورد کتاب هم خواهیم گفت که آیا این شخص کتاب را جمع آوری کرده یا خیر؟ پس نتیجه بحث در مقدمه

جلسه هفتم-تفسیر علی بن ابراهیم قمی

جلسه ۷ – PDF جلسه هفتم تفسیر علی بن ابراهیم قمی ۱۳۹۰/۰۸/۰۸   خلاصه جلسه گذشته در جلسه گذشته مختصری درباره خود علی بن ابراهیم قمی مطالبی را عرض کردیم اما در رابطه با خود کتاب معروف به تفسیر علی بن ابراهیم قمی دو مسئله مهم وجود دارد که باید بررسی شود، این کتاب مشتمل بر یک مقدمه و یک متن است که در انتساب هر دو(مقدمه و متن) به علی بن ابراهیم قمی تردید وجود دارد؛ جمعی قائل به این هستند که مقدمه و متن هر دو متعلق به خود علی بن ابراهیم قمی است؛ یعنی آنچه که الآن به عنوان تفسیر علی بن ابراهیم قمی مشهور شده هم مقدمه آن کتاب و هم متن کتاب را خود علی

جلسه ششم-اعتبار روایات کتاب دعائم الاسلام

جلسه ۶ – PDF جلسه ششم اعتبار روایات کتاب دعائم الاسلام ۱۳۹۰/۰۸/۰۳   اعتبار روایات کتاب دعائم الاسلام بحث باقی مانده از کتاب دعائم الاسلام در مورد صحت روایات این کتاب است، در مورد مؤلف کتاب دعائم الاسلام و مذهب او مطالبی ذکر شد، نتیجه این شد که مذهب قاضی ابوحنیفه که مؤلف کتاب دعائم الاسلام است تأثیری در اخذ روایات او ندارد و آنچه که در اخذ روایات مهم است وثاقت اوست که اگر قائل به وثاقت او شدیم روایات او قابل اخذ است البته به شرطی که طریق او به معصوم(ع) مشخص باشد، اگر او را موثق ندانستیم روایاتی را که نقل کرده قابل اعتماد نیست. در مورد صحت روایات این کتاب و اعتبار این کتاب عرض کردیم

جلسه پنجم-کتاب دعائم الاسلام

جلسه ۵ – PDF جلسه پنجم کتاب دعائم الاسلام ۱۳۹۰/۰۸/۰۱   کتاب دعائم الاسلام مؤلف کتاب این کتاب را قاضی ابوحنیفه نعمان بن ابی عبدالله محمد بن المنصور التمیمی المغربی نوشته است، او قاضی دولت فاطمی­ها در مصر بوده و در اواخر قرن۳ و اوائل قرن۴ و در عهد سه نفر از سلاطین فاطمی زندگی می­کرده است، اکثر کسانی که در مورد قاضی ابوحنیفه مطلب نوشته­اند قدح و ذمی درباره او نکرده­اند و بعضاً در مورد او مدح و ثناء هم دارند که ما به چند نمونه از قضاوت­هایی که درباره او وارد شده اشاره می­کنیم، بعد از ذکر این قضاوت­ها راجع به مذهب او و بعد درباره کتاب او بحث خواهیم کرد که آیا روایاتی که در کتاب دعائم

جلسه چهارم-اعتبار کتاب نوادر الحکمه

جلسه ۴ – PDF جلسه چهارم اعتبار کتاب نوادر الحکمه ۱۳۹۰/۰۷/۲۶ خلاصه جلسه گذشته بحث در اعتبار کتاب نوادر الحکمه بود، عرض شد بعضی از قدما به استثناء حدود۲۵نفر از راویان این کتاب در بقیه روات مشکلی نمی­بینند و فقط این۲۵ نفر هستند که استثناء شده­اند، حال اگر این ادعا درست باشد که این استثناء دلالت بر ضعف این اشخاص است و بقیه روات معتبر و ثقه هستند نتیجه این می­شود که آن روایتی که این مستثنیات در طرق آن­ها قرار نگرفته­اند یعنی از طریق این اشخاص نقل نشده معتبرند، عرض کردیم هم نسبت به عقد مستثنی منه و هم نسبت به عقد مستثنی اشکال شده، یک اشکال متوجه افرادی است که استثناء شده­اند که این اشکال را مرحوم مامقانی

جلسه سوم-اعتبار نوادرالحکمه

جلسه ۳ – PDF جلسه سوم اعتبار نوادرالحکمه ۱۳۹۰/۰۷/۲۵   خلاصه جلسه گذشته بحث در کتاب نوادر الحکمه بود، عرض کردیم نجاشی با اینکه راجع به صاحب نوادر الحکمه معتقد است ثقه بوده و به او اعتماد کرده اما می­گوید اصحاب، درباره محمد بن احمد بن یحیی تعابیر مختلفی را بکار برده­اند، بحث به اینجا رسید که بعضی مثل محمد بن حسن بن ولید، ابوالعباس بن نوح، ابن بابویه و شیخ طوسی تعدادی از روات واقع در طریق محمد بن احمد بن یحیی را استثناء کرده­اند که مجموعاً حدود ۲۵ نفر بودند، اینجا در واقع یک عقدی در ناحیه مستثنی منه ایجاد شد و یک عقدی در ناحیه مستثنی؛ یعنی در ناحیه مستثنی منه نتیجه سخن این است که این