آیت الله سید مجتبی نورمفیدی در درس خارج: پنج خصلت ناپسند کوفیان

پنج خصلت ناپسند کوفیان

حضرت علی(ع) خطاب به کوفیان کلامی فرموده که برای مردم همه اعصار و در همه زمانها می‎تواند چراغ روشن مسیر زندگی باشد.
ایشان می‎فرماید:« یا أَهْلَ الْكُوفَةِ، مُنِيتُ مِنْكُمْ بِثَلَاثٍ وَ اثْنَتَيْنِ، صُمٌّ ذَوُو أَسْمَاعٍ وَ بُكْمٌ ذَوُو كَلَامٍ وَ عُمْيٌ ذَوُو أَبْصَارٍ، لَا أَحْرَارُ صِدْقٍ عِنْدَ اللِّقَاءِ وَ لَا إِخْوَانُ ثِقَةٍ عِنْدَ الْبَلَاءِ.» تَرِبَتْ أَيْدِيكُمْ يَا أَشْبَاهَ الْإِبِلِ غَابَ عَنْهَا رُعَاتُهَا، كُلَّمَا جُمِعَتْ مِنْ جَانِبٍ تَفَرَّقَتْ مِنْ آخَرَ؛ وَ اللَّهِ لَكَأَنِّي بِكُمْ فِيمَا إِخَالُكُمْ أَنْ لَوْ حَمِسَ الْوَغَى وَ حَمِيَ الضِّرَابُ، قَدِ انْفَرَجْتُمْ عَنِ ابْنِ أَبِي طَالِبٍ انْفِرَاجَ الْمَرْأَةِ عَنْ قُبُلِهَا، وَ إِنِّي لَعَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ مِنْهَاجٍ مِنْ نَبِيِّي وَ إِنِّي لَعَلَى الطَّرِيقِ الْوَاضِحِ أَلْقُطُهُ لَقْطاً.»
ای اهل کوفه من گرفتار و مبتلا شدم به سه خصلت و دو خصلت شما، یعنی سه خصلت که در شما هست و دو خصلت که در شما نیست، من گرفنار پنج چیز از شما شدم دو چیز که دارید و سه چیز که ندارید.
اول آن سه تایی را که اهل کوفه دارند بیان می‏کند.
«صُمٌّ ذَوُو أَسْمَاعٍ» یعنی گوش دارید ولی کر هستند،یعنی کری که داری گوش است، شما گوش دارید ولی نمی‏شنوید، کر هستید.
« بُكْمٌ ذَوُو كَلَامٍ» لال هستید ولی زبان دارید، یعنی سخن می‏گویید ولی لال هستید، این احتیاج به یک شرح مفصلی دارد که چطور می‎شود انسان گنگ و لال باشد ولی سخن بگوید.
« عُمْيٌ ذَوُو أَبْصَارٍ» چشم دارید ولی کور هستید، کور هستید ولی صاحب چشم هستید.
من گرفتار شدم به این سه خصلت شما، اینکه گوش دارید ولی کر هستید، چشم دارید ولی کور هستید، زبان دارید ولی لال هستید، یعنی سخن می‎گویید ولی لال هستید.
این سه تایی که دارید نه تنها به درد من نمی‎خورد بلکه مایه گرفتاری من است، یعنی آنچه را که باید بشنوید نمی‎شنوید، آنچه را که باید ببینید، نمی‎بینید، آنچه را که باید بگویید، نمی‎گویید. معنایش این است که آنجایی که باید سخن بگویید ساکت هستید، آنجایی که باید حقایق را ببینید چشمهایتان را می‎بندید و نمی‎بینید، آنجا که باید حق را بشنوید خودتان را به کری می‎زنید و اصلا نمی‎شنوید.
حال آن دو تایی را که دارید و مایه گرفتاری من است این است «لَا أَحْرَارُ صِدْقٍ عِنْدَ اللِّقَاءِ وَ لَا إِخْوَانُ ثِقَةٍ عِنْدَ الْبَلَاءِ»
نه در مقابل دشمنان آزادگان با صداقت هستید و نه در هنگام سختی و بلا افراد مورد اعتماد. یعنی در مواجهه با دشنمان وقتی با آنها روبرو می‎شوید نه حریت دارید و نه صداقت، «لَا أَحْرَارُ صِدْقٍ عِنْدَ اللِّقَاءِ»، احرار صدق نیستید، درست است که به لقاء عدو اشاره نکرده ولی قاعدتا منظور همین است.
«وَ لَا إِخْوَانُ ثِقَةٍ عِنْدَ الْبَلَاءِ» در هنگام سختی و بلا افراد مورد اعتمادی نیستید، آدم‎هایی که گرفتار سختی و بلاء می‎شوند بعضا زود میدان را خالی می‎کنند، اگر سختی پیش بیاید چون نمی‏توانند این سختی و بلا را تحمل کنند میدان را خالی می‎کنند.
اگر بخواهیم صفات کوفیان را تجزیه کنیم و برشماریم این را در یک موضع و در یک داستان نمی‎توانیم ملاک قرار دهیم. مجموع کلمات حضرت علی(ع) در مورد آنها در سراسر نهج البلاغه و آنچه که امام حسین(ع) یا امام حسن(ع) فرموده یک منظومه‎ و ترکیبی است از روان شناختی مردم کوفه که از اینها می‎توانیم عناصر اصلی آن جامعه و فرهنگ را برشماریم، چه چیزهایی دارند و چه چیزهایی ندارند و اینها عبرت‎هایی است که برای ما باید در همه امور مورد توجه قرار بگیرد. بالاخره مخاطب آنها مردم یک زمان و مکان که نبودند، این ویژگیها، ویژگیهایی است که به هر حال در مورد آنها اظهار نگرانی و دغدغه شده و این تا قیامت می‎تواند در هر شرایطی به عنوان خصلتهای ناپسند و خصلت‎هایی که مرضی حجت خدا حضرت ولی عصر(عج) نیست، معرفی شود.
خداوند ما را از شر این خصلتهایی که حضرت فرموده حفظ بفرماید.

برچسب‌ها:, ,