تذکر استاد سید مجتبی نورمفیدی در درس خارج اصول فقه: فرصت کوتاه زندگی

فرصت کوتاه زندگی

امام عسکری (ع) می‎فرماید:
«إِنَّكُمْ فِي آجَالٍ مَنْقُوصَةٍ وَ أَيَّامٍ مَعْدُودَةٍ وَ اَلْمَوْتُ يَأْتِي بَغْتَةً مَنْ يَزْرَعْ خَيْراً يَحْصُدْ غِبْطَةً وَ مَنْ يَزْرَعْ شَرّاً يَحْصُدْ نَدَامَةً لِكُلِّ زَارِعٍ مَا زَرَعَ لاَ يُسْبَقُ بَطِيءٌ بِحَظِّهِ وَ لاَ يُدْرِكُ حَرِيصٌ مَا لَمْ يُقَدَّرْ لَهُ مَنْ أُعْطِيَ خَيْراً فَاللَّهُ أَعْطَاهُ وَ مَنْ وُقِيَ شَرّاً فَاللَّهُ وَقَاهُ»
شما عمر رو به نقصانی دارید، هر روز از عمر شما کم می‏شود، این یک واقعیتی است که هیچ کس نمی‎تواند خلاف این ادعا کند، ایام و روزهای زندگی و عمر شما معلوم و معدود است، شمارش شده است، هر کسی عمر مشخصی دارد و چند سالی زندگی می‏کند که این سالها معلوم است و اگر در ایام و روزها ضرب شود دقیقا معلوم است چه کسی، چه مقدار در این دنیا زندگی می‏کند، در این دنیا کسی که بیست سال عمر می‏کند یا سی سال یا هفتاد سال یا هشتاد سال یا صد سال، بالاخره صد سال را هم که در نظر بگیرید در سیصد و شصت و پنج روز ضرب کنیم به این نتیجه می‏رسیم که یک انسان صد ساله سی شش هزار و پانصد روز عمر می‏کند. اینکه حضرت می‎فرماید: ایام معدوده، مگر ما به صد سال می‏رسیم می‎خواهم بگویم صد سال که این روزها یک عمر بلند و دست نیافتنی است آدم اگر محاسبه کند می‎شود سی و شش هزار پانصد روز و بالاتر از این خیلی بعید است عمر کنیم، شما از این سی و شش هزار پانصد روز ببینید چند روز گذشته است، چهل سال، پنجاه سال، یعنی نصفش گذشته است، نصفش تقریبا می‏شود هیجده هزار و دویست و پنجاه روز، اگر ما در نگاه خوش بینانه عمر صد ساله داشته باشیم نهایتا هیجده هزار و دویست و پنجاه روز باقی است وقتی اینطور نگاه می‎شود می‎بینیم که خیلی نیست، کلی که نگاه می‎کند، به نظر خیلی مانده است ولی وقتی می‎خواهیم اینها را به روزهای قابل شمارش تقسیم کنیم نهایتا هیجده هزار و دویست و پنجاه روز برای کسی که پنجاه سال از عمرش گذشته است و می‎خواهد پنجاه سال دیگر عمر کند باقی مانده است. البته قطعا برای خیلی از ما خیلی کمتر است شاید پانزده هزار روز باشد، شاید ده هزار روز باشد، ده هزار روز چقدر است مگر، هر روز که می‏گذرد کمتر می‏شود.
«والموت یاتی بغتة» مرگ ناگهان می‏آید. مثلا چند سال؟! این مقدار روز این نهایت این است که ما یک زمانی را مشخص بدانیم و ناگهانی بودن را کنار بگذاریم، این هیجده هزار و دویست و پنجاه روز که می‏گوییم ممکن است سه روز باشد، یا دو روز یا یک روز.
«والموت یاتی بغتة مَنْ يَزْرَعْ خَيْراً يَحْصُدْ غِبْطَةً وَ مَنْ يَزْرَعْ شَرّاً يَحْصُدْ نَدَامَةً» کسی که خیر بکارد آن را با غبطه درو می کند و کسی که شر بکارد آن را با پشیمانی درو می‎کند، یعنی در این زندگی و این دنیا ما زارع هستیم، یا خیر می‏کاریم یا شر، کسی که تخم خوبی بکارد آن وقتی که محصولش را می‏خواهد درو کند با غبطه درو می‏کند، می‏گوید: چرا بیشتر نکاشتم، اگر بیشتر کاشته بودم بیشتر برای من مفید بود، غبطه می‏خورد به اینکه چرا بیش از این خیر نکاشته تا این محصول را درو کند و آن کسی که شر و بدی کاشته است طبیعتا آن هم محصول دارد و او هم باید درو کند، ولی وقتی که درو می‎کند با پشیمانی درو می‎کند، پشیمان از این است که چرا این بذر و این تخم را کاشته است.
« لِكُلِّ زَارِعٍ مَا زَرَعَ لاَ يُسْبَقُ بَطِيءٌ بِحَظِّهِ وَ لاَ يُدْرِكُ حَرِيصٌ مَا لَمْ يُقَدَّرْ لَهُ» هرچه هر که بکارد برای او است لکل زارع ما زرع یعنی همه چیز دست خودمان است بله عنایت و لطف و کمک و دستگیری به جای خود، اما همه چیز به دست خود ماست یعنی کانه ما در این دنیا یک روزهای معدودی داریم و لحظه لحظه زندگیمان را در حال زراعت هستیم و هر آنچه که در بعد از این عالم نصیب ما می‎شود محصول خود ما است، هیچ کس نه مجبور است و نه سرنوشت ما دست کس دیگری است، البته طبیعتا «لایکلف نفسا الا وسعها» اقتضاء می‏کند هر کس به میزان توانایی و استعداد و مقدورات، اعمال و کارهایش سنجیده شود کسی که مقدوراتش خیلی زیاد است قطعا هموزن کسی که امکانات و مقدورات کمتری دارد سنجیده نمی‏شود، بلکه مثلا اگر بحث بخشندگی باشد آیا می‏گویند: این یک میلیون تومان کمک کرده است، او یک تومان کمک کرده است، نه؛ می‏گویند: این یک میلیون تومان کمک کرده است، چقدر از داراییش بوده که از آن گذشته و آن کسی که یک تومان کمک کرده است چه مقدار از داراییش بوده؟ به میزان گذشت از خویشتن آنجا درو می‎کند، لِكُلِّ زَارِعٍ مَا زَرَعَ لاَ يُسْبَقُ بَطِيءٌ بِحَظِّهِ، آن کسی که کند و کم کار می‏کند بهره و سودش هم از دست نمی‏رود، حال این بطی در مقابل حریص قرار گرفته است، آن جمله را هم بگویم تا مجموع این عبارت معنایش معلوم شود. انسان حریص و آزمند آنچه را که مقدرش نیست به آن نخواهد رسید. «لاَ يُدْرِكُ حَرِيصٌ مَا لَمْ يُقَدَّرْ لَهُ» انسان حریص و آزمند آن چیزی که برای او مقدر نشده است به آن نخواهد رسید.
این روایت خیلی جای بحث دارد. اینکه حریص در مقابل بطئ قرار گرفته است؛ بطئ یعنی چه؟ یعنی آدم شل کار و کم کار و یا آدم کم تحرک حریص یعنی آدم پر کار؟ خیر، یعنی آدمی که برای دنیا خیلی خودش را به این در و آن در نمی‏زند، لا یسبق بطی بحظه آن کسی که برای این دنیا خیلی بالا و پایین نمی‎پرد و خیلی خودش را به این در و آن در نمی‎زند، کسی نمی‏تواند برای رسیدن او به حظش از او سبقت بگیرد این تشویق به کم کاری نیست، انسان تا می‎تواند باید برای معیشت و هر کاری که دارد تلاش کند ولی مسئله این است که حریص در مقابل بطئ قرار گرفته است مطمئن باشد که بیش از آنکه برایش مقدر شده به دست نمی‏آورد، اما آن کسی که اهل حرص نیست، آن کسی که در این دنیا خودش را به این در و آن در نمی زند او به حظش می‏رسد و کسی نمی‏تواند بر حظی که او برایش در نظر گرفته شده پیشی بگیرد، هر چند خودش را به این در و آن در نمی‏زند، یعنی در واقع می‏خواهد بگوید همان زراعت خیر و شر مهم است و خیلی در این دنیا خودتان را به این در و آن در نزنید و تن به هر کاری ندهید، برای چند صباحی بیشتر، تمکن بیشتر و مال بیشتر، برای به دست آوردن آنها تن به هر کاری بدهد این کار را نکنید.
«مَنْ أُعْطِيَ خَيْراً فَاللَّهُ أَعْطَاهُ وَ مَنْ وُقِيَ شَرّاً فَاللَّهُ وَقَاهُ» آن کسی که به چیزی می‏رسد و به خیری می رسد خدا به او داده است و هر کسی که از شری نجات پیدا کند و برهد خدا او را رهانیده.
توجه به مبدا عالم و مسبب الاسباب، مقدر الامور آن کسی که اراده اش بر این دنیا حاکم است و رزق و روزی به دست اوست و عزت و ذلت به دست او است و کسی که خیرها از اوست و دفع شرور نیز از اوست، همه توجه به او باید باشد و ما در واقع زارعانی هستیم. اینکه گفته شده الدنیا مزرعة الآخره یک بیان تمثیلی است، انسان ها زارعانی هستند که یا بذر خیر در این دنیا می کارند یا بذر شر ولی آنکه خیر می‏کارد وقت درو با غبطه محصولش را درو می‏کند و آن کسی که شر می‏کارد وقت درو محصولش را با ندامت و پشیمانی.
فقط این مطلبی که امام عسکری(ع) فرمودند که ما محاسبه کنیم که هر روزی که بر ما می‏گذرد از عمر ما کم می‏شود و یک روزهای معدود برشمرده‏ای از یک روز یا یک ساعت یا یک ثانیه از عمر ما کم می‏شود. چقدر مانده، هفده هیجده هزار روز! انسان باید همینطور محاسبه کند که از عمرش کم می‎شود، می‎بیند فرصت‏ها دارد از دست می‏رود.
خداوند انشاء به برکت این ایام و برکت امام عسکری(ع) و برکت امام زمان(ع) و ادعیه خالصانه آن حضرت انشاء الله به ما توفیق دهد که قدر عمر و لحظات زندگیمان و قدر روزهای باقی مانده از زندگی و عمرمان را بدانیم و انشاء الله توفیق داشته باشیم که بیشتر به ارزش عمر و اوقاتمان پی ببریم و تا می‎توانیم خودمان را از این رذائل و شرور نه فقط در رفتار و افعال بلکه در پندار و در باطن و در افکارمان انشاء الله دور کنیم